تصویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه که در سال ۲۰۰۳ گرفته شدهاست. دو نیم شدن دریاچه به خاطر پل میان گذر دریاچه در مرکز آن مشخص است.
دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر دایمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران قرار گرفتهاست. پارک ملی دریاچه ارومیه پس از مرداب انزلی، از جالبترین و نغزترین زیستگاههای طبیعی جانوران در ایران بهشمار میرود.
آب دریاچهٔ ارومیه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوسها است. به این دلیل، هیچ ماهی و نرمتنی به جز گونههایی از سختپوستان (آرتمیا)، دیاتومها و فیتوپلانکتونها در آن زندگی نمیکنند[۴] و آب آن هیچوقت یخ نمیزند. شنا کنندگان نیز میتوانند بر روی آب آن شناور بمانند.[۵]
دریاچهٔ ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره است که همهٔ آنها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوختهٔ طبیعی جهان به ثبت رسیدهاند.
نام مذکور ایرانی به نظر نمیرسد. مؤلفان دربارة نام این دریاچه به گونههای مختلف داوری کردهاند:
پورداود نام اورمیه را ترکیبی از دو واژة آرامی «اور» به معنای شهر و «میاه» به معنای آب نوشتهاست. در هزوارش پهلوی، نوشتة آرامی «میاه» آب خوانده میشود، ولی در شهر نامیدن «اور» جای تردید است. «اور» در زبان عبری به معنای نور آمدهاست...
مینورسکی با تکیه به متنی سریانی که در آن اسم مکانی به نام ارمیت در کنار دریاچه مزبور آمدهاست، نام اورمیه را «ارمیه» (ارمیا) و بهظاهر سریانی خواندهاست.
ایننام در متون اسلامی به صورت اُرمیه و اُرمی آمدهاست. مردم محلی دریاچة مزبور را اورمی مینامند.
برخی مؤلفان ترک این دریاچه را ارومیه یا رومیه نوشته، و چنین پنداشتهاند که منسوب به روم شرقی است.
این نظر در همة موارد قاطع نیست، زیرا در نوشتههای برخی مؤلفان معاصر ترک نیز نام دریاچه به صورت اورمیه آمدهاست (در متون کهن ایرانی نام این دریاچه به صورت چیچست با یاء مجهول آمدهاست) واژه اوستایی چیچست به معنای درخشنده و شفاف است گمان میرود شوری و ذرات نمک فراوان موجب درخشندگی آن شده باشد. مؤلفان عهد اسلامی اغلب از شوری آب این دریاچه یاد کردهاند.[۶]
در شاهنامه فردوسی و در نسخهای از نزهة القلوب نام چیچست به صورت خنجست آمدهاست (بارتولد، که آن را تصحیف همین اسم دانستهاند). از دیگر نامهای کهن این دریاچه، کبودان است.
استرابن که در حدود سده ۱م میزیسته، این دریاچه را کپوتا نوشتهاست. پورداود معتقد است نام دو هزار ساله کپوتا باید از واژه کپوت (کبود) در زبان پارسی باستان باشد. در منابع اسلامی نیز این نام به صورت دریای کبوذان و کبودان آمدهاست.[۷]
دریاچه اورمیه را درنوشتهها به نام جزیرههای درون آن نیز خواندهاند. یکی از این جزیرهها کبودان است. شاید نام جزیره از نام دریاچه و یا به عکس گرفته شده باشد.
پورداود نام جزیره را برگرفته از نام دریاچه دانستهاست.
بطلمیوس نام دریاچه را مارگیانه (مانتیانه، به احتمال مراغه) نوشتهاست.
هرودت از قومی با نام ماتینوی یاد کرده که به نام مانتیانه نزدیک است مینورسکی نام مانتیانه را با نام مانّاها که در حوالی این دریاچه میزیستهاند، نزدیک دانستهاست ابوالفدا دریاچه مزبور را «بحیرة تلا» ضبط کرده، دژی را نیز بر کوهی در این دریاچه به همان نام نامیده، و مدعی شدهاست که هلاکو اموال خود را در آن دژ نهاده بود.
طبری از دژ نام برده، و نوشتهاست که محمد بن بعیث در ۲۲۰ق به دژی در میان این دریاچه که شاهی نامیده میشد، رفت.
پورداود مینویسد که این دریاچه را گاه به نام یکی از جزیرههای بزرگ کوهستانی آن که «شاهی» نام دارد، دریاچة شاهی خوانند.
حمدالله مستوفی آن را به نامهای بحیرة چیچست، دریای شورِ طسوج (طروج) نامیدهاست.
این دریاچه را اصطخری «بحیرة الشراة» نیز نامیده که به معنای دریاچة خوارج است. این نام به احتمال از آنجا ناشی شده که به نوشتة یاقوت در کوه جزیرة وسط دریاچه، دژی استوار وجود داشته که ساکنانش بر والیان آذربایجان عاصی بودهاند. محتمل است این همان جزیرة شاهی یا شاهو باشد که طبری (همانجا) از آن یاد کرده، و رشیدالدین آن را «شاهوتله» نوشتهاست[۸]
نام کهن این دریاچه چیچَست بودهاست. این واژه، واژهای است از زبان اوستایی و پارسی باستان و تلفظ آن چَئِچَستَ بودهاست.
دریاچهٔ چیچست در اسطورههای ایرانی نقشی بنیادین دارد. عرصهٔ بسیاری از رویدادهای مهم زندگی کیخسرو، کرانهٔ این دریاچه بودهاست.
دژ بهمن که کیخسرو در نبردی غولآسا و سهمگین آن را میگشاید و از چنگ دیوان به در میآورد، در نزدیکی همین دریاچه بوده و بسیاری از اسطورههای دیگر.
در دوران پهلوی به مناسبت پادشاهی رضاشاه پهلوی، به این دریاچه نام رضائیه داده شد.
دریاچهٔ ارومیه یکی از زیستگاههای طبیعی مهم در منطقهٔ آذربایجان که در عین حال برای ورزشهای آبی همانند شنا، قایقرانی و اسکی روی آب نیز بسیار مناسب میباشد، در آستانهٔ خشک شدن است. این دریاچه که با سواحل زیبا و آبشور خود گردشگران بسیاری را در فصول مختلف و علیالخصوص در تابستان بهسوی خود جلب مینماید، از نظر داشتن موادّ معدنی گوناگون، دارای یکی از کمیابترین منابع طبیعی بوده و امروزه با تهدیدی بسیار جدی روبروست.
سیر عقب نشینی ساحل دریاچه بین سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۹۰ (براساس تصاویر ماهوارهای ناسا)
این دریاچه در خطر خشک شدن کامل قراردارد و طی ۱۳ سال گذشته ۶ متر کاهش سطح داشتهاست. اختصاص ۹۰٪ منابع آبی منطقه به بخش کشاورزی، تبخیر زیاد در پی گرم شدن هوا و برداشت غیرمجاز از آبهای زیرزمینی در پی حفر چاه از دلایل خشک شدن این دریاچه میباشند. کارشناسان ابراز داشتهاند در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و زیست محیط منطقه را تغییر خواهد داد.[۱۰][۱۱] در اعتراض به خشک شدن دریاچه در فروردین سال ۱۳۹۰ اعتراضی صورت گرفت.[۱۲]
یکی از طرحهایی که برای نجات دریاچه ارومیه مطرح شده انتقال آب از نقاط دیگر به ویژه رود ارس است. به گفتهٔ نماینده ارومیه در مجلس نادر قاضیپور، تنها راه نجات دریاچه ارومیه آبهای رود ارس و شهرستان پیرانشهر است. اما این ایده با مخالفتهایی روبروست. روزنامه اقتصاد پویا در سرمقالهای مقصر خشکیدن دریاچه ارومیه را مردم و نمایندگانی میداند که برای تأمین نیازهای کشاورزی و خانگی آذربایجان بارها خواستار انتقال آب رودخانههایی که به دریاچه ارومیه میریزند به نقاط دیگر شدهاند و از حکومت درخواست داشتند تا آب این رودخانهها برای تأمین نیاز باغهای مراغه و دیگر شهرهای استان استفاده شود و یا با فشار بسیار بر مسئولین طرح میانگذر دریاچه ارومیه را اجرایی کردند. بر اساس این نظریه برای نجات دریاچه ارومیه به جای خشکاندن ارس و از بین بردن زمینهای بارور نقاط دیگر باید از مصرف آب کاسته و به وزارت نیرو اجازه داده شود تا آب رودخانههایی را که به طور طبیعی به این دریاچه میریختهاند دوباره به سوی آن رها کند.[۱۳]
در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی با دو فوریّت طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه موافقت نکرد[۱۴] و این امر به احتمال زیاد به بحرانیتر شدن اوضاع دریاچه دامن خواهد زد، علاوه بر این پیش بینی میشود در صورت خشک شدن احتمالی دریاچه شاهد بارش باران نمک در بسیاری از استانهای همجوار باشیم و در ادامه این امر منجر به آواره شدن ۱۳ میلیون نفر خواهد شد[۱۵]
تا تیر ماه ۱۳۹۲ بیش از ۷۵ درصد از آب دریاچه ارومیه خشک شده بوده است.[۱۶]
در بناب تنها مکتب خانه میرزا عباسقلی حبیبیان توانست به کار خود ادامه دهد. وی در اصل از اهالی سولدوز (نقده) بود و در غائله اسماعیل آقا سیمیتقو دارائی خود را از دست داده وبا دست خالی به بناب آمده بود و در این شهر به سر می برد. او توانست با ارائه عریضه ای به رضاشاه به نام فرد غارت شده ومظلوم، تا مدتی مکتب خانه خود را دایر نگهدارد.
تاریخچه آموزش وپرورش بناب:
الف_ مکاتب: قبل از نهضت مشروطه در ایران و اصطلاحات وتغییرات بنیادی در ارکان فرهنگ ومعارف، مکتب خانه ها عهده دار تدریس و تعلیم افراد بودند.مکاتب اغلب در اماکن موقوفه، خانه اشخاص ویا مساجد تشکیل می شد. در بناب علاوه بر منازل افراد،مساجد قدیمی اسماعیل بیگ و زرگران نیز برای فعالیت مکتب ها اختصاص داشت که اغلب توسط افرادی باسواد که (میرزا) نامیده می شد، اداره می گردید، از مکتب داران باسابقه بناب که دربین مردم شناخته شده بودند، می توان از آقایان: حاج احمد علی اعلایی،یوسفعلی مفتون، حاج میرزا ابولفضل ... و میرزا عباسقلی حبیبیان نام برد. درسال 1305 شمسی با انتصاب آقای دکتر محسنی به ریاست فرهنگ آذربایجان، به تدریج از فعالیت این نوع مکتب خانه ها کاسته شد و اغلب آنها تعطیل گردیدند. دربناب نیز تنها مکتب خانه میرزا عباسقلی حبیبیان توانست به کار خود ادامه دهد. وی در اصل از اهالی سولدوز (نقده) بود و درغائله اسماعیل آقاسیمیتقو دارائی خود را از دست داده وبا دست خالی به بناب آمده بود و در این شهر به سر می برد.او توانست با ارائه عریضه ای به رضاشاه به نام فرد غارت شده ومظلوم، تامدتی
مکتب خانه خود را دایر نگهدارد.بعدها با انتخاب آقای میرزا صادق خان عدالت به نمایندگی فرهنگ منطقه بناب، بقایای آن نیز برچیده شد.
اینجا چند بیت در وصف ( مکتب) بشنوید:
باغ و بهشت ما همه گلزار مکتب است برقلب ما سرور ز دیدار مکتب است بر نازو نعمت هر دوجهان سر نیاورد از دل و جان هرکه خریدار مکتب است هر روز جوی علم به بستان قلب ما جاری ز چشمه سار گهر بار مکتب است یا رب به لطف و مرحمت خود نظر نما بر حال آنکسی که پرستار مکتب است
ب _نهضت فرهنگی: بعد از پیروزی نهضت مشروطه، مردم روشنفکر و دانش دوست بناب نیز همزمان باسایر نقاط کشور، مبادرت به تأسیس وایجاد مدارس به سبک نوین نمودند که بتدریج در شهربناب و توابع دایر گردید. و به نوشته حسین امید در تاریخ فرهنگ آذربایجان، بناب از جمله هفده شهری در آذربایجان محسوب می شد که مدرسه دولتی داشت. اینجا به معرفی مدارسی که از سال 1294 تا1330 شمسی در منطقه بناب دایر بودند، می پردازیم.
تعداد دانش آموزان کلاس تعدادمعلمین
تهیه
اول
دوم
سوم
چهارم
پنجم
ششم
جمع
جمع
45
26
55
26
13
5
4
174
7
-
-
-
-
-
-
-
-
-
جدول شماره (1) احصائیه مدرسه فخریه بناب در آخر سال 1309
تعداد دانش آموزان تعداد آموزگاران
سال
دختر
پسر
جمع
زن
مرد
جمع
1317
41
230
271
8
8
16
1318
33
262
295
8
8
16
جدول شماره (2) احصائیه دانش آموزن و آموزگاران مدارس بناب در سالهای 318-1317
دبیرستان پهلوی : اساس این مدرسه همان مدرسه ملی ( فخریه) است که درسال 1294 شمسی به همت مرحوم علی اصغر سیف العلما بنابی در محله گزاوشت درعمارت (غفارخان) تأسیس گردید وهزینه اداره آن را نیز مکفل شد. این مدرسه در سال 1304 شمسی دولتی گردید و پهلوی نامیده شد. اولین مدیر این مدرسه (علی علیزاده) نام داشت که از شهروندان تبریز بود. معلمین آنرا آقایان: سید ابراهیم روحانی، سید اسماعیل نژند، میرزا یوسف فیاضی، آقا شیخ علی هادوی، غلامرضا آزادی، احمد آزادیخواه و علی آقا اشرفی تشکیل می دادند. نظافت مدرسه رانیز سیدحسن تبریزی انجام میداد. همه کادر مذکور را آقای سیف العلما از تبریز آورده بود. تاقبل از دولتی شدن مدرسه فخریه هیئت رئیسه امتحانات آن به عهده آقا سیف العلما بود که ضمنا چندتن از روحانیون وشخصیت های محلی همچون عباسقلی فرزانه ومحمد موءیدبر حسن جریان امتحانات نظارت داشتند.از سال 1328 کلاسهای اول، دوم وسوم متوسطه به آن اضافه گردید وبه دبیرستان پهلوی تغیر نام داد.در سال 1329 بامساعی و تلاش آقا مرتضی محسنی ومساعدت شهردار وقت ساختمان جدیدی برای دبیرستان مزبور احداث شد که در آغاز سال تحصیلی 1330 بدان محل انتقال یافت در این سال مجموعا 227 نفر در آن مشغول تحصیل بودند.این مدرسه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، (امام خمینی) نامیده شد.
دبستان مولوی : دبستان پسرانه (مولوی) درسال 1312 شمسی درشهر بناب شروع به کار کرد.
دبستان مهرگان : این دبستان درمهرماه 1314 در قریه یاریجان تأسیس گردید. تاسال 1320 دایربود، چون در خلال سالهای 1320 تا1325 آن صفحات دستخوش هرج و مرج وناامنی گردید، لذا شاگردان آن پراکنده شدند و دبستان منحل گردید وبعدها آنرا به روستای روشت واقع در 8 کیلومتری بناب انتقال دادند.یکی از خیرین منطقه یعنی مرحوم فتحی (مشکوة الملک) یک باب عمارت برای دبستان مزبور احداث و به فرهنگ بناب اهدا نمود.
دبستان ساسان : این دبستان درسال 1319 به اسم نوبنیاد تأسیس گردید ودر سال 1320 به (ساسان) نغییرنام داد.دوسال بعد یعنی درشهریور ماه سال 1323 به ساختمان دولتی که از طرف شهرداری و اداره فرهنگ بناب تعمیر و آماده شده بود، انتقال یافت.
دبستان بیهقی : دبستان بیهقی بنام مورخ معروف (ابوالفضل بیهقی) درسال 1313 در روستای خانه بره (خانه برق)جدید احداث وشروع به کار نمود.
دبستان منوچهری : این مدرسه درتاریخ 18 فروردین سال 1319 در قریه خوشه مهر دایر گردید.و سال 1324 یک باب ساختمان بسیار زیبا برای آن ساخته شد.
دبستان گوهر :این نخستین دبستان دخترانه بناب است که درسوم بهمن سال 1326 شمسی توسط آقای احمد طاهری نماینده وقت فرهنگ آن زمان دربناب تأسیس وگوهر نامگذاری شد.
دبستان عارف : دبستان عارف در تاریخ 1327 به صورت مدرسه چهار کلاسه دایر و به نام شاعر ملی (عارف قزوینی) عارف خوانده شد.در سال (1330) دارای شش کلاس کامل ابتدائی با332 نفر دانش آموز بوده ومدیریت آنرا آقای محمدباقر ترابی به عهده داشت.
دبستان دانش : این دبستان درسال 1329 در قریه قره چپق تأسیس گردید.
دبستان فرشاد : دبستان فرشاد در سال 1326 درشهر بناب تأسیس وبا چهار کلاس کار خود را آغاز کرد.
دبستان وحدت : این دبستان در سال 1329 در بناب احداث شد و از اواخر مهرماه همان سال از دانش آموزان ثبت نام به عمل می آورد.
کسانیکه در توسعه و اعتلای فرهنگ بناب منشأ خدمت بوده اند : مرحوم علی اصغر سیف العلما نخستین شخصی است که برای پیشرفت وشکوفائی فرهنگ این سامان گام برداشته است وی را باید پدر فرهنگ بناب دانست. ازکسان دیگری که در پی ریزی فرهنگ بناب نقش داشته و در تعلیم و تربیت فرزندان این سامان اهتمام ورزیده اند می توان از آقایان: احمد طاهری، غلامرضا خوش خرام، اسداله آل رضایی، عباسقلی فتوت: ابراهیم خلیل مرتضوی، علی اکبر پندجو، حاج عبداله سیف، حاج اسماعیل گوگانی، حسن طاهری، اکبر مهرخانی، اله قلی یاری، بزازی بنابی، مرتضوی، طاهری نیا، حریری، خیرالهی، مرحوم تربی و ... (بقیه عزیزان) نام برد.
بناب شهری است در آذربایجان شرقی. درست است بناب از نظر وسعت یکی مانده به آخر در استان است ولی تمدن بزرگی را در حود جای داده است زمانی که در میاندوآب چند خانوار زندگی می کردند جمعیت بناب به1000نفر هم می رسید.داشتن مردم خوب ودلیر ومسولان کارگشته باعث پیشرفت این شهرستان شد . این شهرستان هم دانشگاه دولتی دارد وهم فرودگاهی بنام سهند را در خود جای داده استوهم پیست اتومبیل رانی موتور سواری واسب دوانی دارد