تاریخ کهن بناب قسمت 3

آمار مطالب

کل مطالب : 121
کل نظرات : 28

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 141
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 150
بازدید ماه : 405
بازدید سال : 1836
بازدید کلی : 41735

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دیاریم بناب و آدرس bonabmath.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : یوسف
تاریخ : سه شنبه 11 تير 1392
نظرات

وجه تسمیه (3): برگزیده ای از کتاب پژوهشی پیرامون زادگاه زرتشت، نوشته یعقوب سلامتی، انتشارات اعظم، 1380

در بررسی واژه های موجود در مناطق مختلف بناب، چند واژه دیگر محل تامل دارد. قطعا" واژه های اماکن و مناطق جغرافیایی تحت تاثیر حوادث روزگار خویش است. بنابراین می توان از هر کلمه و واژه قدیمی دفتری از حکایات و رویدادها یافت. مثلا" این اسامی در منطقه بناب و حومه آن یعنی در شهرهای نزدیک بناب تا شعاع 120 کیلومتری یافت می شوند: قره (سیاه): قره چپق، قره ورن، قره تپه، قره قشلاق، قره کوللیک، قره قشون، قره زکی، قره چمن و موادری مشابه آن. از میان اینها تاریخ برخی از این واژه ها تا حدودی مشخص شده است:

1- قره چپق: روستای غرب بناب در ساحل رودخانه باستانی صوفی و در لبه ساحل دریاچه ارومیه. این روستا دارای برخی مناطق تاریخی است. برخی به دوران قاجار، برخی به دوران صفویان و برخی نیز به قرون اوایل اسلام بر می گردد. هرچند قره چپق (چپق سیاه) استعاره گرفته شده از یک چپق معمولی است اما هیچ نشانه ای از اینکه مردم محل با چپق سیگار یا دخانیات می کشیدند در دست نیست اما بنظر می رسد این اصطلاح از چپقی قدیمی و عتیقی گرفته شده باشد. در مابین قره چپق و بناب تپه باستانی قره تپه وجود دارد. در بناب دو تپه به قره تپه معروف است. یکی همانی است که در بالا ذکر شد و دیگری قره تپه سپرگان در جنوب بناب و شمال رودخانه صوفی چای. جالب اینکه این دو تپه به دوران قبل از اسلام بر می گردد و قره تپه قره چپق و نزدیکی آن به روستا شاید موید آن باشد که روستای قره چپق در گذشته همین تپه بوده باشد.

2- قره قشون: کوستان صخره ای با رنگ سیاه در جنوب بناب و مابین ملکان و بناب قرار دارد و خالی از سکنه و پوشش گیاهی است و به عقیده زمین شناسان سنگ های آذرین این کوهستان حاصل سرد شدن و فعل و انفعالات آتشفشان سهند است که از جمله کوه های جوان به شمار می آید اما در دامنه این کوهستان بطرف بناب شاهد آثار و شواهد تاریخی معتبری هستیم که نظیر آن کمتر یافت می شود. کوه گردشگری علی پنجه در دامنه شمالی قره قشون یک مکان مذهبی است که در آن شمع روشن می ساختند و هم اکنون نیز مقدس است. روایت از این قرار است که در این کوه پنجه شخصی در سنگ سخت به شکل طبیعی حکاکی شده و مردم محل اعتقاد دارند که پنجه حضرت علی (ع) است. اما روایت دیگری از زمان مغول در سینه قدما و اجداد گذشته نقل شده و به عصر حاضر رسیده است. گویند چون مغولان بعد از انتخاب مراغه بعنوان پایتخت خود، همه نواحی را مطیع خود ساختند الا مردم ساکن دژ بالای قره قشون را. مبارزان زیادی در این کوه سنگر گرفته و علیه حضور بیگانگان قیام می کردند و هولاکو تحمل دژ مخالف را در نزدیک ترین محل استقرار خود نداشت و گروهی عظیم به جنگ با این مبارزین فرستاد تا آن حد که بخاطر داشتن لباس های سیاه سربازان مغول، دامنه کوه سیاه دیده می شد. البته این روایت هست و صحت و سقم آن بعدا مشخص می شود اما سئوال این است که اگر مغول ها به مبارزه با مبارزانی در دل این کوهستان صخره ای پرداخته اند آیا آثاری از سلاح های آن نیز مشاهده شده است؟ جواب مثبت است. نیزه های پوسیده گاه در اطراف و در خاکبرداری شن های این کوه یافت شده که نشان از حضور سربازانی در آن منطقه دارد. اما در بالای همین کوهستان (معروف به تویبه)بقایای یک کاخ همچنان باقی است و هر سال عده ای از جویندگان و حفاران غیر قانونی را برای یافتن جواهرات شایع در یک شایعه تاریخی به این محل می کشاند که دامنه های کوه بلند این کوهستان پر است از این کنده کاری ها. شایعه چیست؟ می گویند دژی در این نقطه وجود داشت. بقایای سنگ چین ها و سفال های شکسته نیز این شایعه را تقویت می کند. مردم گذشته اعتقاد داشتند که ساکنان قلعه از دل کوه راهی به دامنه داشته اند. بعبارت دیگر، درهای ناشناخته ای از دامنه ها وجود داشته که فقط ساکنان از آن خبر داشتند و آذوقه و آب به قلعه می رساندند. برای همین است که حفاران غیر قانونی دنبال این درب ها می گردند. اما تاریخ نیز در مورد وجود چنین قلعه ای شاهدی دارد؟

بر آن شدیم کتب تاریخی منطقه را مطالعه نموده و بهمراه تیمی از میراث فرهنگی بناب به قله سری بزنیم. اولین شاهد را خود مردم قرن ها سالم نگه داشتند: وجود قلعه ای بنام قیز قالاسی که همه مردم بناب نسبت به وجود آن اطلاع دارند. قلعه ای بنام قلعه دختر. در بالای کوه تویبه قبرهایی را یافتیم که در کنار آنها نوک نیزه (پیکانهایی) یافتیم که تاریخ آنها به زمان ساسانیان می رسد. از وجود قلعه چیزی باقی نمانده اما سنگ چین ها و طاق هایی در دل خاک نوک قله نشان از یک قلعه نظامی دارد.

به اعتقاد سالخوردگان بناب در این قلعه دختران پادشاهی و زنان جنگجو و اسرای زن وجود داشتند که بنام قلعه دختر معروف شده است. اما متون عهد باستان این کشف تاریخی را حمایت می کند؟ در هفت اقلیم آمده که بدین قلعه روئین دژ می گفتند. قلعه محکمی در سه فرسنگی مراغه و در فضای ارضی و آب و چشمه و آبادی داشته است. بار دیگر در این کتاب آمده که در چمن دو قرسخی مراغه قلعه کهنه دیده شده که آثار آبادی آن قدری ظاهر است و سرسنگ آن قلعه، خطی بمانند خطوط قدیم پارسیان که بر میخ تشبیه می نمایند بوده و معلوم می شود که بیش از هزار سال بنای آن شده است.

مینورسکی در سال 1929 در نامه ای به محمد قزوینی در معرفی این قلعه می نویسد: روئین دژ بر تپه ای در وسط دشتی پهناور واقع شده است. با مراغه سه فرسخ فاصله دارد و از آن دژهای محکم و مستحکم است که در بلاد اسلامی نمونه و مثل شده است. در دامنه آن تپه که دژ بر آن بنا شده دو رودخانه جاری است که از جوانب چپ و راست تپه را در آغوش دارند و برای سواره گذری وجود ندارد. کوهی برابر دژ هست که چشمه آب خنک و گوارا وافر دارد. هر چند بر سر تپه ای که روئین دژ بر آن است چشمه آبی از سنگ بیرون جهد، با این همه کوه مقابل را به وسیله تنبوشه پائین و بالا برده اند و بر تپه روئین دژ رسانیده اند که می توان این عمل هندسی را شاهکار به حساب آورد... ساکنان و دژدار قلعه مذکور اغلب از فرماندار مراغه اوامر نمی پذیرند و هیچ نیرویی نتواند روئین دژ را تسخیر کند. این دژ به عنوان پناهگاه زنان و محل خزاین مورد استفاده قرار می گرفته است.

تحلیل این اظهارات:

1- خود تپه روئین دژ خشک بوده است.

2- دو رود در پائین قرار دارد. یکی رودخانه لیلان و دیگری رودخانه خروشان صوفی چای.

3- قلعه دختر با اظهارات محمد قزوینی در مورد نگهداری زنان مطابقت می نماید.

4- در بالای کوه آثار قلعه پابرجاست.

5- شاهکار هندسه همان درب های مخفی است.

6- قبلا این قلعه محل نگهداری خزاین بوده است ولی در آن زمان فقط قلعه نظامی بوده است.

7- آثاری از انتقال آب به بالای تپه وجود دارد: سد کوچک بالاتر از کوه علی پنجه با عمق زیاد. و چشمه ای که هر چند آبش ضعیف است اما گواراست.

این اظهارات محمد قزوینی در مورد قلعه ای که از دو طرف به دشت های پهناور متصل است نمی تواند در دو فرسخی مراغه جایی جز همین قلعه باشد. در ضمن آثار یافته شده نیز حکایت از قدمت زیاد قلعه است. در لغت نامه دهخدا در مورد این قلعه گفته شده که از ولایت توران است (بعدا" توضیح خواهیم داد کجاست). گویند ارجاسب والی آنجا دختران گشتاسب را گرفته و در آن قلعه محبوس داشت و اسفندیار از راه هفت خان رفت و آن قلعه را گرفت و ارجاسب را کشت و خواهران خود را اخلاص کرد.

از بالای کوهستان صخره ای قره قشون دریاچه ارومیه زیر پای انسان قرار می گیرد هر چند که امروزه دیگه آب این دریاچه پس رفته ولی چی چست از آنجا تقدیس می شده است. اما به توران اشاره کردیم. تورانیان اقوامی بودند در مازندران و همیشه علیه مادها جنگیده اند و یکی از بزرگترین دشمنان ایران بوده اند. بنابراین تعجبی ندارد که در اطراف روئین دژ اثری از توران را نیابیم. برای بنده بسیار جالب بود که در کوهستان مجاور قره قشون و در وسط دره های زیبا، نام دره ای بسیار آباد و پرآب را توران دره دیدیم. مردم بناب این دره را سالهاست توران دره می شناسند و محل گشت و گذار کوهنوردان محلی و محل آباد برای گردشگری است. محل دقیق این دره در مابین کوه های قیماسخان در شمال بناب است.

در کتب گوناگون به نام این دره اشاره شده است. در مجموعه سخنرانی های کنگره تاریخ و فرهنگ ایران(1369) چنین آمده است: کیخسرو و اکثر دلاوران ایرانی به هنگام نبرد با تورانیان در کنار دریاچه ارومیه به درگاه مهر و ناهید قربانی نثار و پیروزی بر دشمن را درخواست می کردند.

دیگر مطابقت این گفته ها و شواهد موجود هر شکی را بر طرف می کند. نام قلعه روئین دژ در فرهنگ های انجمن آراء و آنندراج نیز دیده می شود:

           میخ زرین و مرکز ز می است        نام روئین دزش زمحکمی است

نظامی شاعر معروف نیز در مورد این قلعه بیتی به این مضمون دارد:

          در ادا کردن زر جائز          وامدار من است روئین دز

قطران تبریزی در اشعار خود از قلعه روئین دز (دز همان دژ است) و استحامات تاریخی آن سخن به میان آورده و نظامی گنجوی هفت پیکر را به اسم خداوند آن علاء الدین کرپه ارسلان آبه نوشته و درباره روئین دژ و کوه سهند و تبار خود علاء الدین یاد کرده است. در رویدادهای مربوط به سلسله های سلجوقی و آق سنقری و اتابکان آذربایجان و خوارزمشاهیان و مغولان از این دژ بارها نام رفته و حوادث بسیاری در این دژ و اطرافش اتفاق افتاده است. در کتاب تاریخ مراغه در مورد روئین دژ بناب می خوانیم: در نوشته های اخسیکتی آمده است که قیامی که در قلعه روئین دژ در سال 568 به سرکردگی عبدالعزیز نامی شروع شده بود، همزمان با یورش قزل ارسلان و جهان پهلوان به سوی تبریز و مراغه و روئین دژ تا سال 570 دوام داشته و قیامیون قلعه روئین دژ وابستگی به خاندان ایلدگزی و آقسنقری نداشته و مستقیما" عمل می کرده اند. اخسیکتی طی قصیده ای به قزل ارسلان را به ترک محاصره قلعه روئین دژ و واگذاری حادثه به خسرو روئین تن فلک الدین دعوت کرده و می نویسد:

       اگرچه قلعه روئین دژ است فارغ باش                بدو که خسرو روئین تن است بازگذار

       بدان حصار گروهی پناه کرده همه                   زترس قالب بی قلب چون مترس حصار

از جمله دیگر حوادث می توان فتح قلعه بوسیله جلال الدین خوارزم شاه را نام برد. در سال 624 هجری قمری اداره قلعه روئین دژ توسط یک بانو از نواده های علاء الدین بوده است. پس از فوت سلطان در سال مذکور قلعه روئین دژ توسط شرف الملک وزیر سلطان محاصره می شود. بر اثر طولانی شدن مدت محاصره و به خاطر ترک محاصره، فرمانده قلعه حاضر به ازدواج با شرف الملک می شود تا بدین منظور از سقوط قلعه جلوگیری نماید ولی در این زمان سلطان جلال الدین خوارزمشاه به بناب حمله نموده و دژ آن را نیز محاصره می نماید و در نتیجه فرمانده قلعه یا همان بانو از ازدواج با شرف الملک منصرف و به عقد سلطان جلال الدین در می آید و قلعه از سقوط نجات پیدا می کند.

در آینده از دژی بنام ورا صحبت خواهیم نمود که نام اسبق روئین دژ استو حتما این بحث را دنبال بفرمائید.

ادامه دارد....



Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1088
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
سعید در تاریخ : 1393/2/24/bonabcity - - گفته است :
سلام و تشکر از نویسنده این وبلاگ. راستش من دنبال این کتاب به نوشته اقای سلامتی بودم و متاسفانه در بازار گیر نمیاد. خوشحال شدم مطالبش رو چاپ می کنید. اگه امکان داره بقیه مطالب این کتاب را در وبلاگ خود قرار دهید تا هم ما و هم سایر خوانندگان آن را مطالعه نمایند
پاسخ:چشم حتما این وبلاگ کامل ترین وبلاگ در مورد شهرستان بناب می باشد

<-CommentGAvator->
مرتضی در تاریخ : 1392/4/11/2 - - گفته است :
سلام دوست عزیز
وبلاگ خیلی خوبی داری , شهرستان بناب هم از شهرهای بزرگ آذربایجان است . منتظر مطالب جدیدت هستم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








بناب شهری است در آذربایجان شرقی. درست است بناب از نظر وسعت یکی مانده به آخر در استان است ولی تمدن بزرگی را در حود جای داده است زمانی که در میاندوآب چند خانوار زندگی می کردند جمعیت بناب به1000نفر هم می رسید.داشتن مردم خوب ودلیر ومسولان کارگشته باعث پیشرفت این شهرستان شد . این شهرستان هم دانشگاه دولتی دارد وهم فرودگاهی بنام سهند را در خود جای داده استوهم پیست اتومبیل رانی موتور سواری واسب دوانی دارد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود