آمار مطالب

کل مطالب : 121
کل نظرات : 28

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 38
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 302
بازدید سال : 1733
بازدید کلی : 41632

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دیاریم بناب و آدرس bonabmath.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

 

                                        

·         در برخی از سایتهای شهرستان همسایمون راجع به استان شدنشون خیلی مطلب نوشته بودند که انگار این شهر استان شده وما هم خبر نداریم بر خود وظیفه دونستم که راجع به این مطالب پاسخ هایی بدهم ومقایسه ای اجمالی بین این دو شهر انجام دهم وشرایط استان شدن این دو شهر را بررسی .1.  .شهرستان مراغه درسته که جمعیت زیادی نسبت به شهرستان بناب دارد ولی امارهای مهاجر پذیری شهرستان بناب نشان میدهد که بعلت مهاجر پذیر ی بالای شهر بناب جمعیت این شهرستان ۸.۷سال دیگر به اندازه ی جمعیت مراغه خواهد رسد

2.درحوزه علم و دانشگاه وحوزه در چند سال اخیر شهر ستان بناب نشان داده است که بعد از تبریز بعنوان قطب دانشگاهی منتطقه شمالغرب خودش را مطرح کرده نظیر مجتمع بسیار بزرگ دانشگاه ازاد و دانشگاه دولتی بناب ودانشگاه پیام نور ودانشکده مواد و...رامیتوان اشاره کرد وهمینطور حوره علمیه ولیعصرکه حوزه نمونه کشور است .                                                     

 

3.در حوزه صنعت شهرستان بناب بعنوان قطب صنعتی شمال کشور مطرح است که شهرک صنعتی  این شهرستان مملو از کارخانه های کوچک وبزرگ است کارخانه هایی نظیر فولاد شاهین وفولاد ظفر وسمسارو...وهمینطور شامل بزرگترین کارخانه ذوب فولاد خاورمیانه در این شهرک صنعتی قرار دارند که این خود باعث شدهکه از شهرهای اطراف و استانهای همجوار برای کار به شهرستان بناب راهی شوند  ۴.    وجود یروگاه ۷۰۰ مگاواتی که در اینده به 1400 مگاوات ارتقا خواهد یافت نشانگر بنیه قوی ومستحکم این شهرستان در زمینه صنعت  5 .وجود مرکز تحقیقات اتمی  و بزرگترین لیزر کشور در این مرکز نشان دهنده اهمیت  زیاد این شهرستان در مسائل  تحقیقاتی کشور .درست که وسعت مراغه زیاد است اما وسعت بناب از طرف دریاچه ارومیه  سال به سال زیاد تر میشود که البته همه ما از خشک شدن این دریاچه که شهرستان مراغه بعنوان فرمانداری ویزه مطرح است اما شهرستان بناب در سال گذشته بعنوان شهرستان نمونه کشور نام گرفت  و اقای احمدی نزاد این شهرستان را بعنوان نگین اذربایجان معرفی شهرستان بناب در حوزه تاریخ وقدمت دست کمی از مراغه ندارد و قدمت ان به شش هزارسال پیش میرسد و با توصیفات  شهر تاریخی شیز انطباق دارد  و در ضمن اگر مردم بناب در زمان حمله مغول ها و حمله کردها شهرشان را دو دستی تقدیم دشمن می کردند الان شهر بناب بسیار بزر گتراز الان می بود ولی مقاومت مردم بناب از افتخارات بارز مردم و غیرت شهر است.                                                  به هرحال مردم بناب بیشتر عمل گرا هستند ودر عمل افتخارات خود را نشان ولی قبل از هر چیز ما مخالف ایجاد استان جدید در اذر بایجان هستیم چه با مرکزیت بناب وچه با مرکزیت مراغه وچه با مرکزیت میاندواب ودیگر شهرها

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1006
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

بر اساس نشانه ها و آثار شناخته شده در شهر بناب ، قدمت تاريخ و تمدن اين شهر به شش هزار سال پيش مي رسد که به احتمال زياد اولين قوم آريائي اين محل را به جهت آب و هواي معتدل و بارندگي هاي ساليانه و زمين هاي مسطح و هموار و قرار گرفتن اراضي در دامنه هاي زيباي سهند و سواحل درياچه اروميه برگزيده باشند . وضعيت جغرافيائي منطقه و آثار به دست آمده از کاوش هاي محلي نيز با توصيفات شهر تاريخي شيز انطباق دارد . آثار به دست آمده از حفاري هاي قره تپه گزاوشت و قيزلار قلعه سي ( قلعه دختران ) که يکي از نود و سه تپه باستاني مي باشند و همچنين وجود سي و شش غار مربوط به يکديگر ( معماري صخره اي صور ) که نشانگر زندگي هاي دسته جمعي در دوران ماقبل تاريخ است . همچنين کشف آثار قديمي مانند ظروف سفالين ، فلزي و نشانه هاي تمدن شهري تا عمق چند متري زمين ، اين سابقه

طولاني را تائيد مي شهر بناب توسط تپه هاي متعددي احاطه شده است . از جمله قره کولوک ، تپه قبرستان قديمي محله مهرآباد ، تپه گزاوشت در محله گزوشت ، تپه قره چپق و تپه هاي سپيگان ، تپه آغاجاري ، تپه بابالار ، شيزگان تپه ، همچنين تپه هاي باستاني که مساجد زرگران ، مهرآباد و ميدان بر روي اين تپه ها قرار گرفته اند ، از دوره اسلامي تا شش هزار سال پيش قدمت دارند .

تخريب کامل در زمان حمله مغول امکان هر گونه تحقيق را در زمينه هنر و معماري اين منطقه در قبل و بعد از اسلام مشکل يا غير ممکن کرده است .

از سوي ديگر به دليل پايداري و غيرت مردم در مقابله آشتي ناپذير آنان با مغولان ، هيچ اصري از تمدن و آثار معماري رو بنائي قبل و بعد از اسلام تا عصر مغولان بر جاي نمانده و شهر به ويرانه تبديل شد . ( هنوز هم آثار ويرانه هاي دوران قبل از مغول ها در زير خاک نهفته است ) . اما يکباره در ابتداي دوره حکومت صفويان در اواسط قرن دهم در حدود بيست مسجد زيبا ، چندين گرمابه و بيش از چهل کاروانسراي اقامتي و تجارتي متعددي به مرور زمان در شهر احداث شده که اين امر حکايت از آباداني و رونق ناگهاني شهر پس از دوره مغول و به عبارتي بهتر بازسازي پس از جنگ است .

  وجود بناها و مساجد و آثار تاريخي متعددي که به يکباره پس از دوره هاي مغول شکل گرفته اند ( پس از اينکه اکثر بناها و ميراث تاريخي کهن شهر به دست مغول ها تخريب گرديدند ) نشانگر روحيه و وحدت و همدلي مردم اين منطقه است . به طوري که دکتر حبيبي معاونت محترم رياست جمهوري دوران قبل در اين مورد فرموده اند : با مشاهده آثار و بناهاي تاريخي ، به خصوص مساجد زيباي اين شهر ( بناب ) مي توان به روحيه تعاون و همکاري در مسائل سياسي ، اجتماعي و فرهنگي در اين شهر پي برد و من اميدوارم که اين طرز تفکر الگوئي شود براي ساير شهرها و ....

مساجد زيباي مهرآباد ، کبود ، زرگران ، اسماعيل بيک ، گزاوشت ، ميدان زواره ، جوينلر ، اشرفي در ديزج پروانه ، مسجد روستاي زاوشت و ... همچنين کاروانسراهاي مير غفور که داراي هشتاد منزل که در هر منزل لوستر يا چلچراغي با دوازده چراغ رنگي نفت سوز روشن بود و امروزه يک هتل زيبا را در ذهن تداعي مي نمايد ، به علاوه پل پنج چشمه ( خور خور چورپو ) و پل هاي ديگري که از بين رفته ا ند از يادگارهاي آن دوران محسوب مي گردند . وجود اين آثار و بناهاي تاريخي و مراکز تجاري و بازارهاي هفتگي مداوم نشان از بزرگي و عظمت و رونق اقتصادي و فرهنگي و ديني اين شهر است .

بنا به نوشته حمد الله مستوفي در کتاب نزهه القلوب ، زبان مردم بناب تا زمان مغول زبان پهلوي مقرب بوده است که خود مي تواند مورد تحقيق و بررسي قرار گيرد .

وجود کلمه مهر در ترکيب نام مکان ها مانند مهر آباد ، خوشه مهر ، کوته مهر ، قلعه مهر ، از طرفي نحوه خاص تلفظ کلمات در ميان مردم حکايت از فرهنگي اصيل و ديرينه دارد که در گوشه هاي مختلف زندگي مردم از جمله در مراسم سنتي و اصطلاحات کشاورزي آنها به چشم مي خورد . هنوز هم اسامي اکثر محله ها و مکان هاي اين شهر از دوره تمدني به صورت دست نخورده حفظ شده و مورد استفاده قرار مي گيرد مانند محله هاي : گزاوشت ، مهراباد ، سپيگان ، نهر ، قلعه مهر ، رودخانه آقا گل بري ، خرمن کوچه ، پشت قلعه ، تنگه کوچه ، عالي قاپو ، کوزه چيلر ، زرگران و ... و همچنين روستا هاي : زوارق ، راوشت ، خانه بري ، خوشه مهر ، کوته مهر ، سور ، توتاخانه و ... اشاره کرد .

وجود مراسم هاي متعدد تاريخي و باستاني در اين شهر حاکي از اين مطلب است که مردم داراي اعتقادات مذهبي قوي و قابل احترام هستند ، خصوصا تعدادي از مساجد ( زرگران ، مهرآباد ، گزاوشت و ... ) بر روي تپه هاي باستاني و تاريخي ساخته شده اند . از ويژگي هاي معماري در مساجد بناب ، ستون ها و سر ستون هاي چوبي و شبستان هاي آنهاست . اين ستون ها احتمالا ابتدا در مسجد قرمز واقع در کوي فردوس جنب دروازه محال ( گاودل ) در مسير جاده اصلي قديمي گاودل به تبريز و سپس در مسجد زرگران ساخته شد . سپس از مسجد کبود و اسماعيل بيک به تکامل رسيدند و در نهايت در مساجد مهرآباد و گزاوشت به اشکال بسيار زيبائي طراحي و اجرا شده اند .

نکته جالبي که مي توان درباره سر ستون هاي مساجد مهرآباد و گزاوشت ( دوره صفويه ) اشاره کرد ، رنگ آميزي و طراحي سر ستون هاست . بدين صورت که هر بيننده اي در نگاه اول وقتي سرستون هاي مساجد مهرآباد و گزاوشت را مي بيند ، اين تصور را در ذهن تداعي مي کند که رنگ آميزي و طراحي سرستون ها يکسان مي باشد وهيچ تفاوتي با هم ندارند . اما با کمي دقت اگر آنها را با همديگر مقايسه کنيم به تفاوت هاي زيادي در رنگ آميزي و طراحي آنها پي خواهيم برد و هيچ کدام از سرستون هاي مساجد همانند سرستون هاي ديگر رنگ آميزي نشده و صندوق شاه تير ها و تير چوبي ها و پرده هاي چوبي سقف نيز که با اشکال مختلف زيبا رنگ آميزي شده اند ، با همديگر متفاوت اند .

سرستون هاي چوبي مسجد اسماعيل بيک در داخل و خارج آن از اولين انواع آن است که حدود صد سال بعد از بناهاي چهل ستون و عالي قاپوي اصفهان به کمال خود رسيده اند . ذوق و استعداد فردي و فرهنگي و ايمان مردم اين منطقه در آثار به دست آمده از مساجد تاريخي و همچنين حجاري هاي بي نظير سنگ - قبرهاي مربوط به دوره اسلامي بعد و قبل از دوره مغول ها مشهود است .

آثار زيباي آجري در پل پنج چشمه در حمام حاج فتح الله ( حاجي بدلي ) امروزي و حمام مهرآباد و بيش از چهل و دو کاروانسراي اقامتي و تجارتي و بازار قديمي بناب در مسير جاده گاودل و جاده تبريز که اکثر آنها در سي سال اخير از بين رفته اند ، همگي حاکي از تمدن ، هنر و رونق اقتصادي و تجاري اين شهر است .

سراي ممقاني از آخرين آثار شناخته شده بعد از دوره صفويه بود که متاسفانه مدتي پيش تخريب و از بين رفت .

شهرستان بناب بار ديگر در زمان قاجاريه در حمله شيخ عبدالله دچار خسارات سنگيني شد ، اين حملات از طرف جاده قديمي محال گاودل و توسط شيخ عبدالله انجام پذيرفت که در نتيجه حصار دروازه جنوبي شهر کاملا ويران گشت اما به خاطر پايمردي و مقاومت شجاعانه که از طرف اهالي اين شهر و با رهبري شيخ قاضي به عمل آمد مهاجمان پس از تخريب قسمتي از شهر ياراي مقاومت نداشته و عقب نشيني کردند که هنوز هم نام اين محله در ميان مردم اين منطقه کرد کندي يا همان کرد گلدي ( کرد آمد ) است ، به زبان ترکي تلفظ مي کنند .

  با اين وجود علي رغم همه اين رخدادهاي تاريخي ، هنري راولينسون ( از جهانگردان انگليسي ) در سال 1252 ه . ق ضمن بازديد از بناب آن را يکي از زيباترين شهرهاي ايران ناميده است

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1099
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

تپه و قبرستان قره چولک در شهرستان بناب، بخش مرکزی، روستای خانه بوق واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۰۹۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

تپه و گورستان قره چولک
نام تپه و گورستان قره چولک
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان استان آذربایجان شرقی
شهرستان شهرستان بناب
اطلاعات اثر
کاربری گورستان، تپه
اطلاعات ثبتی
شمارهٔ ثبت ۳۰۹۰
تاریخ ثبت ملی ۲۵ اسفند ۱۳۷۹

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

 

 

شهرستان بُناب یکی از شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی است که در جنوب غربی این استان واقع شده‌است. مرکز این شهرستان شهر بناب می‌باشد.

بناب دارای ۲۵ اثر تاریخی ثبت‌شده در فهرست آثار ملی ایران است که از این میان، ۸ اثر مورد حفاظت قرار گرفته‌است. از مهم‌ترین آثار تاریخی این شهر می‌توان به مسجد مهرآباد، حمام مهرآباد و مسجد میدان (گزاوشت) اشاره کرد.


این شهرستان به شهر دوچرخه ایران معروف می باشد وهر ساله همایش بزرگ دوچرخه سواری با حضور بیش از30 هزار دوچرخه سوار

برگزار شده ودر آخر به قید قرعه جوایزی نیز اهدا می گردد. اما دوچرخه و دوچرخه سواری بحث اصلی گزارش ما نیست، بلکه بوی کباب خوشمزه بناب ما را به یاد این شهرستان انداخته است.

کباب بناب غذای سلطنتی دوران قاجار، امروزه به یک غذای سنتی در سراسر کشور تبدیل شده و بهترین برند کباب ایرانی محسوب می شود. این درحالی است که هنوز این غذا به عنوان غذای بومی و سنتی مردم بناب به رسمیت شناخته نشده و به ثبت معنوی نرسیده است.

"کباب بناب" غذایی است که نه تنها امروزه به غذای محبوب مردمان ایران زمین تبدیل شده، بلکه نشانی از غذای سنتی و تاریخ و شهر مردم بناب دارد که با دیدن هر باره این اسم در ذهن ها خاطره اش را یاد آور می شود.

درحالی کسی نشانی از این غذای محبوب که تاریخ و نامش با مردم بناب گره خورده، نمی گیرد که تصویر بناب یادآور همسایگی کباب پزی ها و قصابی ها در هر خیابان و کوچه بازاری است و فضای جالب و منحصر به فردی برای جذب گردشگر به این شهر می دهد.


بناب، شهر کبابی های سنتی
با ورود به بناب آنچه در نگاه نخست بیش از هر چیز دیگری توجه هر تازه واردی را به خود جلب می کند، تکرار تصاویر مشابه از همسایگی کباب پزی ها و قصابی هایی است که صف به صف همچون قطار از سر هر خیابان و کوچه بازاری کنار هم چیده شده اند.

در شهر کمتر غذا خوری یا فست فود دیده می شود و هر چه هست کباب پزی است که در آن جز کباب چیز دیگری سرو نمی شود.

بناب، شهری با 101 کبابی است و شاید تعداد فست فودهای این شهر به تعداد انگشتان دست هم نرسد!

کباب غذای ثابت مردمان بناب بوده و کباب پزی ها همواره شاهد رفت و آمد مشتریان همیشگی خود هستند و علی رغم افزایش روز افزون تعداد کباب پزی ها در این شهر، هیچگاه در خاطرات "کبابی ها" کسادی بازار ثبت نشده است.
صمد آشپز باشی بنیان گذار سبک طبخ کباب بناب
گرچه پیشینه کباب بناب به دوران قاجار مربوط می شود اما سابقه طبخ نوع جدید آن به 75 سال پیش باز می گردد. طبخ نوع جدید و خاص "کباب بناب" سابقه 75 ساله داشته و صمد آشپزباشی بنیان گذار آن بود.

کباب سنگکی شکل و پر ادویه، سبک صمد آشپزباشی
سبک طبخ کبابی که صمد آشپزباشی پایه گذاری کرد با طبخ کنونی آن خیلی تفاوت دارد و کباب های آن زمان سنگکی شکل و تا حدی گرد و پر ادویه بودند و سیخ ها در آن زمان کوتاه و پهن بوده و در حدود 13 سانت پهنا داشتند که صمد کباب را به شکل سنگک فرم داده و با سبزی های معطر و فلفل و ادویه های تند می پخت.

شهرت کباب بناب در نوع طبخ آن بود که گوشت را با سبزی های معطر در تخم مرغ خوابانده و بنا به ذائقه مشتری با گوشت گوساله و یا گوشت مرغ کباب می پختند و تمام مراحل پخت به صورت دستی و بر روی زغال بود که بر لذت آن می افزود واین درحالیست که امروزه تمامی مراحل مکانیزه شده است.


کباب بناب علی رغم تغییراتی که در نوع پخت آن ایجاد شده با کبابی که در شهرهای دیگر به نام کباب بناب پخت می شود تفاوت بسیاری دارد و به شیوه رایج پخت آن در بناب نیست.

کباب بناب، غذای سلطنتی دوران قاجار

کباب بناب نه تنها متعلق به مردم این شهر بوده و صمد آشپزباشی مبتکر این سبک طبخ کباب است، بلکه در تاریخ نیز پیشینه ای بلند دارد و به دوران قاجار باز می گردد. کباب بناب غذای سلطنتی دوران قاجار بود.

صمد آشپزباشی در دوران جوانی در تهران و کرج کار می کرد و اغلب سفرا و وزرا و دولتمردان آن روزگار مشتری وی بودند.

قشر مرفه جامعه و اشراف مشتری صمد آشپزباشی بودند و کباب پزی وی شاهد رفت و آمد روزانه دولتمردان آن روزگار بود که البته در آن روز و روزگار گوشت گران بوده و قشر عادی جامعه کمتر می توانستند چنین غذایی را به صورت مستمر مصرف کنند.

تقاضای بالای مشتریان عامل افزایش روز افزون کباب پزی ها در بناب
علی رغم اینکه کباب بناب دیگر به سنت پیشینه خود طبخ نمی شود اما همچنان محبوبیت خود را در این شهر حفظ کرده و بناب هر روز شاهد افزایش تعداد کباب پزی  ها بوده و کبابی ها بدون نگرانی از کمبود مشتری به فعالیت خود ادامه می دهند.

مسئول امور صنفی کباب پزان بناب از افزایش روز افزون کباب پزی ها در این شهر خبر داده و علت این امر را در تقاضای بالای مشتریان و تمایل به صرف این غذای سنتی عنوان می کند که علی رغم تعداد بالای کباب پزی در بناب تمام کبابی ها بدون دغدغه از کمبود مشتری فعالیت می کنند.

کباب یکی از غذاهای سنتی و قدیمی این شهر بوده که از دیر باز در سنت و فرهنگ مردمان این خطه از ایران زمین جاودانه شده و کسبه در نیمه روز برای صرف نهار دکانهای خود را تعطیل کرده و به کباب پزی ها می روند.

این غذای سنتی نه تنها مورد استقبال مردم این شهر بوده بلکه کارمندان و کارگرانی که در سفرها و رفت و آمدهای کاری خود از بناب عبور می کنند نیز مشتریان ثابت کباب پزی های این شهر هستند و این چنین بازار کباب پزان در بناب همواره پر رونق است.

 
 
"کباب بناب" فرصتی برای جذب گردشگر به بناب
بناب، شهری است که با ساماندهی مناسب کباب پزی ها و فراهم آوردن شرایط مناسب برای پذیرایی از گردشگران، می تواند در توسعه صنعت گردشگری و ترویج فرهنگ و سنت های این خطه از ایران زمین همت بگمارد.

ایرانی های مقیم کشورهای خارجی که برای تجدید خاطرات به بناب آمده و سفارش کباب سنتی می دهند، از مواردی است که کباب پزان این شهر در تجربه های کاری خود به آنها اشاره می کنند.

پیشینه کباب بناب نه تنها ریشه در تاریخ مردمان این شهر داشته بلکه از سوی دیگر، قالب فرهنگی و بافت شهری بناب نیز با این غذای سنتی از دیرباز گره خورده که ثبت معنوی آن نه تنها گامی در راستای معرفی فرهنگ و سنت این خطه از ایران زمین است بلکه می تواند با اندکی سرمایه گذاری و تبلیغات مناسب فرصت مناسبی برای جذب گردشگر فراهم کند.

 

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1102
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

حوزه علمیه حضرت ولیعصر(عج) بناب

 

حوزه علمیه بناب از حوزه های علمیه مشهور کشور بحساب  می آید. از اساتید این حوزه می توان به آیت الله عبدالمجید باقری بنابی، حجت الاسلام مصطفی باقری بنابی، حجت الاسلام ناصر اصغری و حجت الاسلام عباسیان و حجت الاسلام حبیب محمد زاده قشلاق و حجت الاسلام مجتبی محمدزاده قشلاق نام برد.

بناب از دیدگاه صنعتی

 

شهرستان بناب با توجه به موقعیت جغرافیایی و پتانسیل های مختلفی که دارد، پیشرفت چشمگیری از لحاظ صنعت داشته و اکنون یکی از قطب های صنعتی شمال غرب کشور میباشد. از جمله ی عواملی که در این امر تاثیر داشته اند میتوان به وجود نیروگاه حرارتی تولید برق با توان تولید بالا (نیروگاه سهند بناب) در بناب اشاره کرد که در مواردی برق مورد نیاز برخی کارخانه جات پر مصرف را به صورت مستقیم تامین میکند. تعدادی از انواع کارخانه های موجود در شهرستان بناب :

مجتمع فولاد بناب (بزرگترین واحد ذوب و تولید فولاد بخش خصوصی خاورمیانه )
مجتمع فولاد ظفر بناب
کارخانه ی بهفام پودر بناب (ولین تولید کننده خلال سیب زمینی سرخ شده منجمد در ایران)
کارخانه جات تولید محصولات خوراکی بناب مانند نان صنعتی، بیسکویت، چیپس و …
کارخانه جات تولید محصولات لبنی  بناب مانند شیر، ماست، کره، خامه و …
کارخانه جات تولید انواع مواد شوینده بناب مانند شامپو، شیشه شو و …
کارخانه جات تولید انواع کود شیمیایی بناب 
کارخانه جات تولید محصولات خشکبار بناب
کارخانه جات تولید خوراک دام و طیور بناب
کارخانه جات ریسندگی و بافندگی بناب
کارخانه جات تولید یونولیت بناب
کارخانه ی تولید فرآورده های گوشتی بناب مانند سوسیس، کالباس و …
کارخانه ی تولید شیشه های دو و سه جداره بناب
کارخانه ی ساخت انواع موتور سیکلت بناب
کارخانه ی تولید لوازم بهداشتی بناب
کارخانه ی تولید انواع میخ بناب
کارخانه ی تولید ماکارونی بناب
کارخانه ی تولید فایبرگلاس بناب
کارخانه ی تولید کارتن بناب
کارخانه ی تولید الکل بناب
کارخانه ی تولید قند بناب
و چندینو چند کارخانه ی بزرگ و کوچک دیگر

بناب از دیدگاه علمی، دانشگاهی

 

به راحتی میتوان گفت که بناب یکی از قطب های علمی، دانشگاهی شمال غرب ایران میباشد. در رتبه بندی شهرستان ها بر اساس دانشجویان در حال تحصیل، بناب بعد از تبریز قرار گرفته و رتبه دوم را در استان آذربایجان شرقی به خود داده است. شهرستان بناب علاوه بر دارا بودن انواع دانشگاه ها از جمله :

دانشگاه سراسری بناب
دانشگاه آزاد اسلامی بناب (با درجه ی بسیار بزرگ)
دانشگاه پیام نور مرکز بناب
دانشگاه علمی کاربردی بناب
دانشگاه امام صادق بناب
مجتمع آموزش عالی وزارت نیرو بناب
و بسیاری مراکز علمی دیگر همچون مجتمع آموزش فنی حرفه ای و پژوهشکده? لیزر و اپتیک، دارای حوزه ی علمیه ی بسیار بزرگی است (حوزه ی علمیه ی ولی عصر بناب) که جزو برترین حوزه های علمیه ی کشور میباشد. وجود همه ی اینها در کنار هم باعث شده است که از هر نقطه ی ایران افرادی برای تحصیل و کسب علم به بناب بروند.

 

مرکز تحقیقات اتمی بناب

 

 

شهرستان بناب دارای تنها مرکز تحقیقات هسته ای در شمال غرب کشور میباشد که لیزر یون آرگون ۱۰ برای نخستین بار در خاورمیانه در این مرکز تولید شد. خواندن خبر شماری از فعالیت های این مرکز :

ساخت و طراحی لیزر
تولید تایروترون
جوشکاری پیشرفته مواد فلزی به غیرفلز
ساخت سنسورهای حرارتی
ساخت تویپ اشعه x
بهینه‌سازی سیستم لایه‎نشانی نایلون

منبع:ویکی پدیا

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1647
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

بناب شهر دوچرخه
 

گسترش فرهنگ دوچرخه سوارى به عنوان يك وسيله نقليه براى انجام امور روزمره در كشورهاى توسعه يافته، تجربه اى مفيد و سرشار از آثار مثبت است. كاهش آلودگى هوا و آلودگى صوتى، كاهش ترافيك هاى سنگين در شهرهاى بزرگ و نقل و انتقال سريعتر جهت رسيدن به موقع به كارها از جمله نتايج استفاده از دوچرخه در شهرهاست. همچنين دوچرخه سوارى براى شهروندان امروز كه اغلب به بيمارى هاى قند، فشار و ... مبتلا هستند، ورزشى سودمند است كه سلامتى را به آنها باز مى گرداند.
مديران شهرى در بسيارى از كشورهاى دنيا با اطلاع رسانى درست، فرهنگسازى از طريق رسانه ها و ارائه تسهيلات لازم سعى در توسعه فرهنگ استفاده از دوچرخه توسط مردم دارند و براى اين منظور قوانين و مسيرهاى لازم را به دقت طراحى و پيش بينى كرده اند و هر از گاهى با برپايى مسابقاتى سعى در ايجاد تعلق خاطر بيشتر به استفاده از دوچرخه دارند. استفاده از دوچرخه در ايران نه به عنوان وسيله بازى كودكان و نه به عنوان يك رشته ورزشى بلكه به عنوان يك وسيله نقليه عمومى هرگز فراگير نشد. اين نقيصه فارغ از محروميت هاى عرفى موجود، بيشتر ناشى از فقدان برنامه ريزى جامع و فراگير توسط مديران و مسؤولان بوده است كه نمونه آخر آن چند سال پيش در قالب مسيرهاى ويژه دوچرخه سوارى در يكى از مناطق تهران تجربه شد و يك سال نشده، به هزار و يك دليل برچيده شد. درچنين شرايطى اگر بشنويد كه در دوردست ترين نقطه ايران در شمال غرب، شهرى ۷۵ هزار نفره وجود دارد كه مردم آن ۶۰ هزار دوچرخه دارند تعجب مى كنيد. اما واقعيت دارد. بناب شهر دوچرخه است. شهرى كه در هر خانه آن لااقل يك دوچرخه وجود دارد. گزارش امروز ما از شهر دوچرخه ها را بخوانيد.
تبريز ـ مهرداد خوشكارمقدم: شهرستان بناب به عنوان يكى از شهرهاى آذربايجان شرقى در فاصله ۱۳۰ كيلومترى جنوب غربى تبريز قرار گرفته است. در خيابان هاى اين شهر به غير از بوى كباب منحصربه فرد بناب كه در شهر پيچيده است، منظره مردمى كه از ۸ تا ۸۰ سال با دوچرخه در حال تردد هستند بسيار ديدنى است. همان چيزى كه در هيچ كجاى ايران «يافت مى نشود...!»
«دوچرخه» فراگيرترين وسيله در بناب
«دوچرخه» در بناب نه به عنوان وسيله تفريح، ورزش و حتى حمل و نقل بلكه به عنوان عضوى از خانواده، در ميان مردم اين خطه از جايگاه ويژه اى برخوردار شده است. به طور كلى مى توان گفت دوچرخه فراگيرترين ويژگى شهرستان بناب محسوب مى گردد. هم از اين روست كه بناب را «شهر دوچرخه ها» نام نهاده اند.
رئيس اداره تربيت بدنى شهرستان بناب مى گويد: «استفاده از دوچرخه در اين شهر به صورت يك فرهنگ عمومى درآمده است و مردم بيشتر كارهاى خود را با دوچرخه انجام مى دهند. به طورى كه اغلب كارمندان ادارات دولتى نيز از اين قاعده مستثنى نيستند و با دوچرخه در محل كار خود حاضر مى شوند.»
«سهراب وكيلى» مى افزايد: «جمعيت بناب نزديك به ۷۵ هزار نفر مى باشد اما حدود ۶۰ هزار دوچرخه در اين شهر وجود دارد! با توجه به گفته وى اگر تعداد متوسط هر خانواده را ۴ نفر درنظر بگيريم، حدود ۱۸ هزار خانوار در بناب زندگى مى كنند و اگر ۶۰ هزار دوچرخه را بين آنها تقسيم نماييم براى هر خانواده بين ۳ تا ۴ دوچرخه خواهد رسيد!»
در وهله اول باور چنين موضوعى مشكل به نظر مى رسد اما پس از گفت وگو با چند تن از اهالى شهر به واقعيت آن پى مى بريم.
«قادر بابايى» از موسپيدان شهر بناب و استاد تربيت بدنى دانشگاه آزاد اين شهر نيز مى گويد: «در هر خانواده بنابى كه فرد مذكرى در بين شان زندگى مى كند حتماً حداقل يك دوچرخه وجود دارد چرا كه دوچرخه به عنوان ويژگى بارز فرهنگى اين منطقه قبول شده و وجهه اين شهر محسوب مى گردد.» او تأكيد مى كند: «خود من نيز با وجود داشتن دو خودرو حتماً كارهاى روزمره ام را با دوچرخه انجام مى دهم و حتى سركار نيز با آن حاضر مى شوم.»
استفاده از دوچرخه حتى بر افراد غيربومى اين شهر نيز تأثيرگذار بوده است. امروزه علاوه بر دانشجويان غيربومى حتى برخى از استادان دانشگاهى نيز براى رفت و آمد خود از دوچرخه استفاده مى كنند. «بابايى» درباره اين موضوع مى گويد: «كل كاركنان ما به همراه برخى از اساتيد دانشگاهى با دوچرخه سركار حاضر مى شوند.» او در عين حال تأكيد مى كند: «متأسفانه در جامعه ما بهاى لازم را به دوچرخه نمى دهند و استفاده از آن كسرشأن محسوب مى شود. اين موضوع حتى در بناب نيز كه به شهر دوچرخه ها معروف است صدق مى كند چرا كه برداشت كل جامعه ما اينگونه است و استفاده از دوچرخه براى كاركنان دستگاه هاى دولتى وجهه خوبى ندارد!»
سرگذشت دوچرخه در بناب
در اينكه چگونه دوچرخه در ميان مردم اين منطقه راه پيدا كرده و تبديل به يك ويژگى بارز اجتماعى اين شهر گشته است اتفاق نظر وجود ندارد و اطلاعات دقيقى دردست نيست. اما آنچه مسلم است اينكه دوچرخه از حدود ۶۰ سال قبل به اين شهر راه يافته و به طور تدريجى در ميان مردم گسترش پيدا كرده است. عده اى اعتقاد دارند نخستين بار يكى از حاكمان بناب دوچرخه را به اين منطقه وارد كرده و خود او نيز براى رفت و آمد روزانه اش از دوچرخه به جاى اسب استفاده مى كرد. اما برخى نيز مى گويند حدود ۶۰ سال قبل يك مأمور اداره ثبت احوال براى سركشى به روستاها و مناطق اطراف بناب از دوچرخه استفاده كرد كه پس از رفتن او دوچرخه اش در شهر باقى ماند و كم كم اين وسيله در بين مردم گسترش پيدا كرد. البته دوچرخه مذكور توسط فردى به نام اسدالله شمس دانش خريدارى شده و امروزه نيز توسط اين پيرمرد ۷۵ ساله مورد استفاده قرار مى گيرد. قادر بابايى، استاد و مسؤول تربيت بدنى دانشگاه آزاد بناب مى گويد: «در گذشته مردم اين شهر به دوچرخه «ئيل آتى» (اسب بادى) مى گفتند و دليل اين نامگذارى اين بود كه سرعت دوچرخه همچون باد بود و از آنجا كه اين وسيله كم كم جايگزين اسب شده بود به جهت استفاده از باد در لاستيك هاى آن به اسبى كه با باد حركت مى كند تشبيه شده بود.»
«محمود داداش رستمى» از اهالى فرهنگ اين خطه و شاعر آذرى نيز مى گويد: «با توجه به استفاده گسترده از دوچرخه ميزان اعتياد، سكته قلبى، بيمارى هاى ريوى و ... در بين مردم اين شهر بسيار پايين است و چون دوچرخه بسيار كم هزينه، سبك و استفاده از آن راحت است در بين كشاورزان نيز از مقبوليت بسيارى برخوردار شده و آنها براى سركشى به زمين هاى خود از دوچرخه استفاده مى كنند.» او تأكيد مى كند: «دختران بنابى نيز به شدت علاقه مند به استفاده از دوچرخه هستند اما به دليل شرايط خاص فرهنگى نمى توانند سوار بر دوچرخه در انظار عمومى حاضر شوند.»
داستان دوچرخه پايان مى يابد؟
اغلب مردم از بى توجهى مسؤولان نسبت به مسائل و مشكلات شهرستان بناب به شدت گلايه مندند و معتقد هستند عدم توجه به اين مشكلات باعث خواهد شد داستان دوچرخه در اين منطقه به خط پايان خود برسد. شايد اين تنها خط پايانى است كه رسيدن به آن آرزوى قلبى هيچ يك از اهالى بناب نيست.
درحالى كه سابقه حضور دوچرخه به صورت فراگير در اين شهر به حدود نيم قرن مى رسد اما هرگز خيابان ها و معابر اين شهرستان براى عبور دوچرخه مناسب نبوده است. از سوى ديگر موضع استفاده از دوچرخه نه تنها از سوى مسؤولان شهرى و استانى تقويت و حمايت نشده بلكه اقدامات مخرب عده اى باعث گرديده تا «موتوسيكلت» به عنوان تهديد و جايگزين دوچرخه در اين شهر حضور خود را اعلام نمايد.
«قادر بابايى» مى گويد: «متأسفانه در شهرى كه استفاده از دوچرخه يك فرهنگ عمومى است مسؤولان ما فقط در روز همايش دوچرخه سوارى كه سالى يك بار برگزار مى شود با دوچرخه در خيابان ها ديده مى شوند در حالى كه استفاده مديران حداقل در رده هاى پايين باعث تشويق و ترغيب مردم نسبت به اين امر شده و از سوى ديگر خودشان با مشكلات گريبانگير دوچرخه سواران آشنا شده و سعى در رفع آنها خواهند نمود.»
از سوى ديگر «محمود داداش  رستمى» هم تأكيد مى كند: «طى سال هاى گذشته مسؤولان قول داده بودند براى گسترش فرهنگ دوچرخه سوارى و نيز ايجاد اشتغال در اين شهر، كارخانه دوچرخه سازى تأسيس كنند اما هم اكنون در اين شهر كارخانه ساخت موتوسيكلت تأسيس كرده اند كه با روزى هزار تومان به جوانان ما موتوسيكلت ارائه مى دهد!»
دانستن اين نكته نيز جالب است كه طى سال هاى گذشته هيچگونه تصادف دوچرخه با عابرين يا خودروها در سطح شهر بناب گزارش نشده بود اما با ورود موتور و تأسيس كارخانه ساخت موتوسيكلت به گفته اغلب پزشكان هرروز بين ۳ الى ۵ مصدوم موتورسوار به بيمارستان ها و مراكز درمانى اين منطقه مراجعه مى نمايند كه هر هفته ۲ الى ۳ نفر براثر تصادف جان خود را از دست مى دهند! سهراب وكيلى رئيس اداره تربيت بدنى بناب مى گويد: «اگر سالانه بودجه اى نزديك به ۳ ميليون تومان دراختيار ما قرار دهند مى توانيم علاوه بر تقويت فرهنگ دوچرخه سوارى، ورزش قهرمانى را نيز در اين شهر راه اندازى نماييم چرا كه جوانان ما به شدت به اين رشته ورزشى علاقه نشان مى دهند.» به راستى، ۳ ميليون تومان آن هم به طور ساليانه به منظور نجات يك «فرهنگ حسنه» مبلغ زيادى است؟

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1130
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

 قدم زنان خيابان هاي شهر بناب را طي مي كنيم اما اثري از دود و ترافيك سرسام آور شهرهاي بزرگ نمي بينيم .
    در طول مسير متوجه انبوه دوچرخه سواراني مي شويم كه خيابان هاي شهر را ركاب مي زنند، دوچرخه هاي متفاوت با اندازه و رنگ هاي مختلف واقعاً ديدني است.
    استفاده ۴۰ هزار دوچرخه سوار در يك شهر ۷۵ هزار نفري كه از نوجوان ۸ ساله تا پيرمرد ۸۰ ساله سوار بر دوچرخه هستند، بسيار جذاب است و نظير آن را كمتر مي توان در ديگر نقاط مشاهده كرد.
    گفتن اين جمله كه دوچرخه در شهرستان بناب در آذربايجان شرقي نه فقط به عنوان وسيله تفريح ، ورزش و حمل ونقل، بلكه به عنوان عضوي از خانواده در ميان مردم اين خطه مطرح است، اغراق آميز نيست.
    صمدزاده، معاون شهردار بناب در اين باره مي گويد: براي نخستين بار، ايجاد ايستگاه هاي دوچرخه در مسيرها و خيابان ها و محله هاي مشهور شهرستان بناب، به عنوان يكي از وسايل حمل ونقل عمومي، از طرح هايي است كه در صورت تأمين اعتبارات كافي اجرا مي شود.
    وي مي افزايد: جايگزين كردن دوچرخه ها، به عنوان مهم ترين وسيله حمل ونقل شهري به جاي موتور سيكلت به منظور كاهش آلودگي هوا و حجم ترافيك، نيازمند هزينه و فرهنگ سازي است كه شهرستان بناب در اين امر پيشقدم شده است.
    وي با اشاره به بستر سازي و اجرايي شدن، طرح ايستگاه هاي دوچرخه سواري، اظهار داشت: با اجراي اين طرح از آلودگي شهر كاسته شده، در هزينه هاي آمد و شد مردم نيز تأثير بسزايي دارد.
    صمدزاده ادامه مي دهد، علاوه بر ايستگاه هاي دوچرخه سواري، ايجاد پيست هاي دوچرخه در اين شهرستان از ديگر طرح هايي است كه در دست اقدام است.
    وي مي افزايد: ايجاد پيست هاي دوچرخه سواري نيز نيازمند هزينه اي بالغ بر ۳۰۰ ميليون تومان است كه در صورت تأمين اعتبار، اين پيست دوچرخه سواري را ه اندازي مي شود.
    وي با اشاره به اشاعه فرهنگ آپارتمان نشيني كه به طور معمول در هر واحد مسكوني بين ۳ تا ۴ دوچرخه مي توان يافت، اظهار داشت، دوچرخه بخشي از زندگي مردم شده و به راحتي نمي توان از آن گذشت.
   
 

 

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1042
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392
نظرات

برای تماشا و دانلود به لینک زیر مراجعه کنید:

http://mihanbit.com/download/51acbfa58a998/CAM00072.mp4

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1132
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : سه شنبه 14 خرداد 1392
نظرات

پل فردوس(پل بش گوز) پلی از عهد کهن

این پل که امروز به پنج چشمه معروف است، در جنوب شهر بناب بر روی رودخانه صوفی احداث شده است. رودخانه صوفی که از جریان های دائمی محسوب می شود، از قلل غربی سهند سر چشمه گرفته پس از مشروب ساختن دشت بناجوی، در اراضی روستای قره چپق وارد دریاچه ارومیه می گردد. تاریخ ساختمان پل به درستی معلوم نیست، کتیبه ای که حاکی از بنای نخستین و نام بانی آن بوده باشد، به چشم نمی خورد. اما به عقیده گروهی از باستان شناسان بنیاد و شالوده آن متعلق به عهد کاشانی بوده که در ادوار بعدی از جمله در عصر صفوی بارها مرمت و بازسازی گردیده است.

پل دارای پنج دهه با طاق جناغی بوده که ۵۰ متر طول ۸/۴ متر عرض دارد. حد اکثر ارتفاع آن از بستر رودخانه تا نوک دیوار حایل حدود ۵/۸ متر است. ارتفاع جان پناه پل که از آجر و ساروج ساخته شده به ۶۰ سانتی متر می رسد. در مصالح بنای آن از آجرهای چهار گوش قرمز رنگ، آهک، ساروج و سنگ استفاده شده است. در دو سوی ورودی پل میل هایي نسبتاًً بلندی وجود داشته که برفراز آن مشعلهایی فروزان بوده است تا کاروانیان به خصوص بریدهای دولتی را درشبهای طوفانی و کولاکی به سوی تنها معبر امن و نزدیکترین چاپار خانه هدایت کند. اکنون این میلها از بین رفته و اثری باقی نماده که داستان گذشته را بازگوید. این پل به لحاظ واقع بودن در محل دروازه گاودول که در مسیر جاده قدیم ابریشم، شاهراه شیز-تیسفون و محور عتبات عالیات قرار داشته، از اهمیت و اعتبار قابل توجهی برخوردار بوده است و به عنوان تنها گذر گاه مطمئن در جابجایی مسافران و نیروهای دولتی از آذربایجان بزرگ به سوی مرز های غرب کشور و انتقال عوامل مراسلاتی و پیک های سریع جاده شاهی نقش عمده ای ایفا می کرده است. با توجه به علاقه ای که شاهان هخامنشی به پرورش و توسعه پردیسها (تاکستانها و پارکها ) داشتند، خشتر پاونهای خود را به ایجاد اینگونه باغها تشویق می کردند.

سرزمین سوپیگان از جمله نقاطی بودی که به لحاظ استعداد خاک، شرایط اقلیمی و به خصوص آبهای روان، در احداث این پردیس ها جایگاه خاصی داشت و از نظر وسعت و آبادی سر آمد زمان خود شناخته می شد این پل که ساتراپهای مختلف را به پالیزها و تاکستانهای جادویی سوپیان پیوند می داد، به نام آنها پردیس خوانده می شد. ظاهرا بعد از حمله اعراب به ایرن، تحت فرهنگ آن قوم به (فردوس ) معروف گشت " نام پردیس گرفته شده از کلمه (پئیری دیزه ) که آن تشکیل شده از دو جزء (پئیری) به معنی گرداگرد و پیرامون و (دیزه ) یعنی انباشتن و دیوار کشیدن. از آنجائیکه این باغها در میان دیوار های سنگین و جسیم محصور بوده چنین نامیده شده است. در اوستا دو بار از(پئیری دیزه ) نام رفته و ستوده شده است. در زمان هخامنشیان در سراسر قلمرو بزرگ آنان به خصوص در ایالت آتورپاتنه و آسیای صغیر،پئیری دیزه ها (فردوس ها ) که همان باغهای بزرگ و پارکهای باشکوه متعلق به شخص شاه، خشترپاونها و بزرگان ایرانی بوده، شهرت جهانی داشت. این محوطه ها چنانکه مکرر گزنفون و پلوتارخس می نویسد، دارای درختان انبوه، پارکهای پهناور و نهر های روان در میان آنها بود که چارپایان و اسب های زیبا در آن پرورش می یافتند اینگونه پارکها در سرزمین یونان وجود نداشت. ناگزیر انظار یونانیان را متوجه خود کرد و آنان نیز همان نام ایرانی را به صورت (پرادیوس ) به كار بردند. کلمه پردیس به شکل (فردوس ) دو بار در قرآن مجید آمده است. مفسران بزرگ قرآن متفقا (فردوس ) را به معنی باغ و بوستان گرفته اند. اما اختلافشان در این است که آن چه نوع باغ و بوستان یا جنت و حدیقه ای است؟ این نام در تورات هم چندین بار به معني باغ و بوستان آمده است. اما به تدریج در نوشته های عبری، مفهوم معنوی و روحانی به خود گرفته و به معنی بهشت یا جای پاداش ایزدی و اقامتگاه نیاکان و پاکان به کار برده شده است.بعضاً پردیس را مترادف کلمه عبری (گان GAN ) استعمال کرده اند که به مفهوم ( باغ عدن ) یعنی جائيکه حضرت آدم و حوا می زیستند، آمده است. کلمات گان و پردیس در یونانی هر دو بدون امتیاز از یکدیگر به کلمه (پرادیوس ) گردانیده شده است".

استاد بنونيست اصل لغت (پئیری دیزه ) را لغت مادی می داند. ضمن اینکه نظر وی معقول می نماید، از طرفی هم این احتمال می رود که واژه (گان )یا به زبان آذری (گانا ) که برهان آن را لغت عبری می داند، در اصل مادی بوده باشد. زیرا چنانچه اشاره شده کلمه (قان=گان ) را معادل واژه (پردیس ) و به مفهوم باغ و بوستان به کار برده اند.

ضمناً می دانیم که در زبان آذری از جمله در گویش مردم بناب و شهر های اطراف، اصطلاح (گانا )به معنی خاص تاکستان استعمال می شود. لذا می توان چنین اظهار داشت که لفظ ( گان ) همان مخففا اصطلاح (گانا ) (ی ) آذری یا به معنی درست آن مادی بوده که بعد ها به زبان عبری رفته است.

اگر کلمه(گان یا گانا ) به معنی باغ انگور و پردیس بوده باشد، در این صورت لفظ (سوپیگان )هم می تواند این معنا را توجیه کند. چنانکه معلوم است این نام مرکب بوده و از او بخش کلی (سوپی یا صوفی + گان )تشکیل شده است که ظاهرا بخش نخست اشاره به نام رودخانه (صوفی ) دارد که در محل جاریست و بخش (گان )هم که پسوند بوده، بیانگر وجود باغات انگور و با به اصطلاح محلی گانا است که در آنجا به وفور پرورش داده می شود.

شهرت پل فردوس علی رغم دیگر پلها از معماری و زیبایی آن ناشی می شود، بلکه مدیون خطه زرخیز سوپیان بود که در محل دروازه آن قرار داشت. استعداد خاک، شرایط اقلیمی، آبهای جاری و انتشار پارک ها و پردیس های زیبا، همه عواملی بودند که در سایه آن چشم اندازی چون فردوس برین را عرضه می داشته است.

راهی که از لیلان به سوی سوپیگان پیش می رفت، در حوالی این پل از دو سو پالیزها و موستانها آنرا در میان داشت. ردیفهای منظم درختان بید و تبریزی که به موازات آن صف کشیده بود، قامت بلند و باریک آنها به نحو شایسته ای با قد و قواره دیوار پردیسهای اطراف هماهنگی داشت. انبوه شکوفه های سیب و هلو که با نسیم ملایم هوا از پشت حصارها سر می کشید، چشم کاروانیان را نوازش می کرد. جلوه های پیرامون دشت به حدی بود، در ذهن هر رهگذری که از آن می گذشت، باقی می ماند و به آسانی تیرگی نمی پذیرفت.

هنگامی که کاروان از پشت دماغه (قره قشون )راه موج آسای سوپیگان را در می نوردید، در انتهای افق هاله ای از پوشش سبز فام، مرزهای آنرا بشارت می داد. در کرانه شرقی،آنجا که صوفی خوان یغمایش را گسترده بود، قله الپنجه راه دشت را به سوی دره های زیبا مسدود کرده و حریم تازه ای را ترسیم می نمود. سوپیگان که به باغات پردیسش شهره یود، برگرد آنها حصار طولانی وجود داشت. که از آنجمله حفاظ جبهه شرقی بود که به طرف جنوب و ارتفاعات قره قشون در امتداد خط نامنظمی پیش می رفت. فضا های درون این حصا ها را تاکستانها و پالیزه های انبوه که در میان آنها جویهای منشعب از صوفی روان بوده، پر می کرد.

تراکم درختان که از هر سو بر اطراف خود سایه انداخته بود،از آنها منظری دلربایی را می آفرید که بیننده را مجذوب خود می نمود. در این چشم انداز شکوه معماری کوشکها، و طراحی جالب کبوتر خانه های درون باغات که از خلال شاخ و برگ درختان سیب و گیلاس سر می کشید همراه با پرواز گروهی کبوتران که از فراز برجها بلند شده و در حال گشت بودند، توجه رهگذران را به خود معطوف می داشت و گهگاهی گوشه هایی از این زیبائیها در میان گرد و غبار غلیظی که از کاروان بر می خواست، از نظر ها ناپدید می شد. ولی آن فروشکوهی که درکبریای سوپیگان متجلی بود، به زودی زیبایی خود را باز می یافت. چشمان خیل سورانی که انتظار پردیسهای افسانه ای را می کشید، با نمایان شدن گنگره حصارها که خوشه های طلایی انگور بر سینه شان ریخته بود، روشن می شد. چنین دور نمایی، از پایان دشت های خشک و پر گرد و خاکی که کاروان پیموده بود، خبر می داد. جلوه های طبیعت این پالیزها به قدری دل انگیز می نمود که گویی جزیره ای در دل دریای زمرد گون که رشته هایی از تپه سارها و دامنه های ارغوانی رنگ در میان گرفته اند،سر بر می کشد. چنین نزهت و سر سبزی هماهنگ و ترکیب موزون، جاذبه این پارکها را شکوهمندتر از طبیعت نشان می داد كه دلکندن از گذرش، آسان نمی نمود. این پل که روزگاری نام و نشان (فردوس ) را به خود داشت و راهیانش در گذر از آن رنج و ملال سفر را از یاد برده و با دمی آسودن برکنج جانپناهش، از شکوه چنین و شکن امواج صوفی اش کام می گرفت، امروز چشم بر آنست که آرام آرام عروس روز سر از بالین قله توربه برشید، و نخستین پرتو خویش را نثار محملی نماید که در سودای گذر از آن دل تیره شب را شکافته تا صبحگاهانت بر آستانش بوسه زند!

 

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1217
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : یوسف
تاریخ : سه شنبه 14 خرداد 1392
نظرات

پیشگفتاری بر آثار تاریخی شهر بناب

 آثار تاریخی شناخت فرهنگ و تمدن هر ملت بهترین و روشن ترین وسیله برای ساختن آینده آن ملت است. هیچ ملتی را توان شناخت خود نخواهد بود ، مگر بر گذشته خویش آگاه باشد. گذشته هر ملت و آثار تمدن باقی مانده از آن ، بنیان و شالوده اوست. ملت بی گذشته ، درخت بی ریشه و انسان بی حافظه را مانند است که بس نا استوار و ناپایدار است. پس اینجاست که باید تا مرز توان ، تاریخ و تمدن و آثار متعلق به خویش را شناخت و دانست که در بر پایی بنای مشترک تمدن جهانی سهم او چیست؟ تا از طریق دین خود را به همت والای گذشتگان اداء کرده مدیون راستین نسل آینده گردید.

بناب با همه سوابق تاریخی و تمدنی که دارد ، همواره ناظر حوادث و کشمکش های زیادی با متجاوزین و اقوام بوده است ، کسی چه می داند که این سامان وارث چه اثار ارزشمند و کم نظیر بوده است؟ مگر نام و نشان همه ابنیه تاریخی و مواضع آنها روشن است؟ شاید که حافظه تاریخ به ثبت همه آنها اجازه نداده است ؟ کی را یقین بر این است که فردا ققنوس تمدن دیگری از زیر خاکستر های سوپیگان زمین سر بر نیاورده و آهنگ تازه ای ساز نکند؟ دلهای بی تاب عشاق رویا های گذشته و مفاخرات کهن را نوازش ندهد؟

سر گذشت تاریخی این خطه، چنانکه دیدیم، بیشتر آغشته به خشم و غضب جهان گشایان و سلاطین بوده و در کمتر ایامی از مصائب زمان رهایی یافته و روی آسایش دیده است.ولی در عین تحمل این رنجها و نا ملایمات، با همت والای مردان نستوهش پدیده ای شگرف از هنر و تمدن را به وجود آورده که گاهی نظیرش را در جای دیگر کمتر توان دید. اما افسوس که بخش عظیمی از آن در پی تهاجمات و تحولات به دست اقوام در زیر اوار توده های فراوانی از زیرخاک و خاکستر پنهان و مدفون مانده است. وقتی که به دوران گذشته این شهر می نگریم، صلابت و درخشندگی آن، کهن نامه ای را برای ما بازگو می کند که در واقع یادگار چند هزار ساله آن است.

بی گمان بسیاری از فصول تمدن آن در زیر خاک گوهربارش نهفته است. باز مانده هایی از یک فرهنگ دوره دیینه سنگی نشان می دهد که دست کم پنج هزار سال قبل از میلاد در شكاف کوههای پیرامون آن آدمی سکونت داشته است. در این ناحیه جای پای تاریخ اساطیری ایران فراوان یافت می شود، وجود آثار و بقایایی از عصر زرتشت و قبر و دخمه های مربوط به این دین کهن، پراکنده از کوهستان از سینه دشت، و تأ سیسات حیرت انگیز متعلق به معماری سخرهای روستای (سور ) ویرانه هایی از اتلال باستانی ( قره تپه ,بازار تپه و علی مولای ) و معابر و نقبهای طولانی ای سرزمین گنجینه ای از آثار و تمدن دوران اورارتو تا ساسانی را در بر می گیرد که به این نوبه خود از عجائب روزگار محسوب می شود . اما هنوز تحقیقات کافی در جهت شناسایی و کشف اسرار نهفته در آن معمول نگردیده است .

اخیراً گام هایی در صدد شناخت و کسب اطلاعات لازم توسط میراث فرهنگی شهرستان برداشته شده که خود نکات روشنی را درمعرفی پیشینه تاریخی و مواریث ملی این سامان مطرح می کند و گذشته غرور انگیز آن را که تا حال متصور بوده , بسی دور تر می برد در شهرستان بناب اماكن تاریخی با ارزشی وجود دارد که عینیت کالبدی یکایک آنها ، دلالت بر اهمیت فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی آن داشته و وقتی در مواردی نیز از نقطه نظر سبک معماری دارای بناهای ممتاز همچون استحکامات صخره ای سور و مسجد مهرآباد است ، سر آمد الگوی از شیوه طراحی و معماری دوره ای خاص از تاریخ ایران می باشد.

هر یک از نقشه نگار سفال ها ،سینه خراشیده صخره ها ، دل تاریک دخمه ها ، لایه رنگارنگ تپه ها ، سکه ها و لوحه ها و دیگر آثار و ارزشهای تاریخی این سرزمین از تمدن کهن و هنر درخشانی خبر می دهد که برای مورخان و علاقه مندان به تاریخ و تمدن بشری بسیار ارزشمند است . هنر هر جامعه همواره نماینده نوع تمدن و اعتبار آن در تاریخ محسوب می شود.

ظاهراً نخستین آثار از جلوه های و هنر و ابتکارات آدمی در زمینه ساخت و تولید انواع سفالینه بوده است که قدمت این هنر به دهها قرن پیش می رسد . بی گمان شهرستان بناب یکی از کانون های بزرگ این صنعت کهن بشمار می رفته است فراوانی انواع ظروف سفالی در منطقه بیانگر این امر است که صنایع سفال گری سرزمین سوپیگان بازار جنوب شرقی دریاچه ارومیه را در اختیار داشته و با دسترسی به نیروی انسان ماهر و هنر مند به تولید انبوه این فرآورده می پرداخته است این دیار به جهت فراوانی خاک رس نرم و خوب ، در صنعت سفالگري ،گچ بري ،رنگ آميزي لعابي در آذربايجان شناخته شده بود و آثار بدست آمده از نمونه هاي اين صنعت ، نشان می دهد که هنر مندان سوپیگانی مصنوعات سفالی خود را با نمود ها و سمبل های عصر خویش نقاشی و رنگ آمیزی می کردند .

مطالعه سفالهای دوران پیش از تاریخ و کشف رمز نشانه های سمبولیک روی آنها همواره مورد توجه باستان شناسان بوده است . باید دانست که در بررسی نقش و نگار ها روی سفالها ،از جنبه های سمبولیک و نمادگرانه آنها نباید غافل بود .

در مطالعه هنر نقش و نگار روی سفالینه های قبل از تاریخ این دیار به این نكته بر می خوریم که ذوق و خلاقیت روی آثار مکشوفه همه بر حسب اتفاق و چرخش دست نبوده و بدون تصویر روشن و برداشت نامشخص قلم هنرمندان به وجود نیامده اند، بلکه گویای آن است که ساکنان آن از تصورات ذهنی نیرومندی برخوردار بوده و میان آنچه در طبیعت خویش می دیدند، با مفاهیم معنوی،رابطه و نسبتی برقرار می کردند.

هر چند موقعیت جغرافیایی ، اجازه آن را نمی داد که این موارث بدون دستبرد تاریخ بی کم و کاست به دست نسل های بعدی برسد، ولی هنوز پاره ای از آنها توانسته با رهایی از گزند دشمن و یا باد و بارانش چون نگینی گرانبها در میان اماکن تاریخی بدرخشد. در واقع می توان گفت تمدن مانند زندگی عبارت از کشمکش دایمی با مرگ است. همان گونه که زندگی ممکن نیست پایدار بماند جزء آنکه از اشکال قدیمی بیرون بیایید وصورتهای جوانتر و نوتری را اختیار کند، تمدن تمدن نیز غالبا مدتی با تغییر اقامتگاه و خون خود می تواند زنده بماند.

تاریخ یاد آور كوشش تلاش انسانهایی است که در کنار هم به ستیز جاودانه با طبیعت و یا عناصری که مخرب دستآوردهای فرهنگی آنان بوده، برخاسته اند. و به نبرد با آنچه رادعی در راه کمال و سعادت و خلق تمدن بوده، ادامه داده است. بر اساس مبادی دانش و بینش در تجزیه و تحلیل فرهنگ و تاریخ و بناب، این نتیجه حاصل می شود که مفاخر و مواریث این سرزمین ضمن هزاره های بسار متمادی در محیطی نشو و نما یافته که از قدیمی ترین ایام بر حسب عوامل تلقین کننده و آموزنده ، خود موجبات تحریک حس کنجکاوی و تمایل به تفکر و تعقل را در سکنه آن موجب گشته و در نهایت آثار درخشان و باشکوهی از تاریخ و تمدن بسی طولانی را از خود به ارث نهاده است.

قضاوت آرام درباره گذشته و آثار کهن بناب مشکل است. اما می توان گفت که گویی آن کوهی آتشفشان است که گدازه های گرم استعداد و هنر های خود را در قالب فنون و صنعت و معماری بیرون ریخته و در سینه دشت های سر سبز اطراف جاری ساخته است که شکوه و شفق گونه آن می توانست در عصر خویش داغ باطله بر جبین رقیبان خود زند.

Ad
تعداد بازدید از این مطلب: 1107
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


بناب شهری است در آذربایجان شرقی. درست است بناب از نظر وسعت یکی مانده به آخر در استان است ولی تمدن بزرگی را در حود جای داده است زمانی که در میاندوآب چند خانوار زندگی می کردند جمعیت بناب به1000نفر هم می رسید.داشتن مردم خوب ودلیر ومسولان کارگشته باعث پیشرفت این شهرستان شد . این شهرستان هم دانشگاه دولتی دارد وهم فرودگاهی بنام سهند را در خود جای داده استوهم پیست اتومبیل رانی موتور سواری واسب دوانی دارد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود