تیم فوتبال آرد اطهر بناب به لیگ دسته سه فوتبال کشور صعود کرد.
تیم فوتبال آرد اطهر بناب روز جمعه و بعد از این که تیم فوتبال امید علی بیگلو شبستر مقابل تیم آرد اطهر بناب حاضر نشد، با برد سه بر صفر صعود خود را قطعی کرد و به عنوان تنها تیم 15 امتیازی جدول به طور قاطعانه به لیگ دسته سه فوتبال کشور صعود کرد. گفتنی است در هفته انتهایی تیم آرد اطهر بناب مقابل علم و ادب قرار خواهد گرفت که این بازی تشریفاتی بوده و هیچ تأثیری در نتیجه نهایی نخواهد داشت. با این نتیجه آرد اطهر بناب با 15 امتیاز با حضور در صدر گروه صعود خود را قطعی نموده و در مسابقات سال 94 حضور خواهد یافت.
امروزه ماشینهای لوکس چندین میلیونی زینت خیابانهای شهرها گردیده اند و اتومبیلها علیرغم اینکه یک وسیله نقلیه شخصی هستند بیشتر به یک وسیله تبلیغاتی و ترویج اشرافی گری نیز بدل شده اند. سابق بر این دوچرخه در بناب وسیله نقلیه خصوصی و درشکه وسیله حمل و نقل عمومی بوده است. سالها پیش که در این شهر کمتر کسی اتومبیل داشت، دوچرخه حیاتی ترین نقش وسیله حمل و نقل را ایفا می کرد و کمتر خانه ای در این شهر یافت می شد که حداقل یک دوچرخه در حیاط خانه نداشته باشد. از نظر جغرافیایی به نظر می رسد موقعیت جلگه ای این شهر بر ساحل دریاچه ارومیه و سطح مسطح شهر و نیز کوچکی عرض و طول آن موجب رونق این وسیله نقلیه در این منطقه بوده و نیز ارزانی و سهل الوصول بودن تهیه و نگهداری این وسیله نیز از عوامل رونق استفاده از دوچرخه می باشد.
وجود مغازه های متعدد فروش و تعمیر دوچرخه و شهرت دوچرخه سازان این شهر خود نیز حاکی از نیاز و تقاضای این وسیله بوده و هست . دوچرخه که در قدیم با نام محلی «یئل آتی» ( اسب باد ) و امروزه به اختصار « چرخ» نامیده می شود ، وسیله ایاب و ذهاب نسل قبل از ما بوده است . البته برای مصارف گوناگون دیگری از جمله حمل و نقل اعضای دیگر خانواده در ترکبند و نیز صندلی کودک جلویی آن و نیز حمل بار و محصولات کشاورزی و …نیز به کار می رفته است . از یکی از پیش کسوتان شهر شنیدم که در گذشته جهت تجارت و معاملات حتی تا شهرهای اطراف ودوردست آنروزی نیز از این وسیله استفاده می شده است.
امروزه دوچرخه های قدیمی اگر چه در اغلب خانه های قدیمی وجود دارند ولی کم کم با حضور دوچرخه های مدرن و شیک با امکانات بیشتر جای خود را به آنها می دهند. امیدواریم که جاذبه های سطحی شهر نشینی، فرهنگ عمومی استفاده از دوچرخه را در شهر ما تحت شعاع قرار ندهد و این فرهنگ که خود نمادی از حفظ هوای پاک و ترویج تحرک اجتماعی و نیز در نوع خود بهترین ورزشها می باشد روز به روز رونق بیشتری بیابد وبه عنوان نماد فرهنگی شهرمان محافظت گردد. ونیز انتظار می رود مسئولین عزیز شهرمان هم از نظر همگانی و هم از جهت دست یافتن به مقامهای قهرمانی این رشته برنامه ریزی های منظم و هدفمندی داشته باشند.
رئیس سازمان انرژی اتمی با اشاره به تولید ۳۰ واکسن دامی و ۱۰ واکسن انسانی، با استفاده از سانتریفیوژهای توبولار از تولید انواع رادیو داروهای مراکز درمانی و کنترل سرطان پوست در کشور با بهرهگیری از سامانه پایش پرتوهای فرابنفش خبر داد.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، در مراسم بهره برداری از ۳دستاورد جدید سازمان انرژی اتمی در حوزه سلامت که با حضور رئیس جمهور، وزیر بهداشت و برخی مدیران این سازمان برگزار شد، اظهار داشت: سازمان انرژی اتمی ایران ضمن تثبیت افتخارات گوناگون در حوزه وظایف ذاتی خود، گسترش مرزهای دانش و ارتقاء توانمندیهای موجود در بخشهای مختلف از جمله حوزه سلامت را در دستور کار قرار داده است. صالحی با بیان اینکه مجموعه صنعت هسته ای طی سالهای گذشته تولید انواع رادیو داروهای مورد نیاز مراکز درمانی کشور را به انجام رسانده است، افزود: پس از تشکیل دولت تدبیر و امید بنا بر تعامل سازمان انرژی اتمی با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، شاهد آغاز فصلی نو در مسیری خدمت رسانی به مردم هستیم. به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی اکنون که ابلاغ سیاستهای کلی حوزه سلامت از سوی رهبر معظم انقلاب افق نوینی را در پیوند تامین سلامت مردم روی ما گشوده است، به تفاهمنامه بهمن سال گذشته میان سازمان انرژی اتمی و وزارت بهداشت که بر مبنای راهبرد کلان دولت تدبیر و امید منعقد شد، میتوان به عنوان جلوه ای عملی جهت حرکت پرشتاب در راه تحقق اهداف ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب نگریست. صالحی ادامه داد: بر اساس مفاده تفاهم نامه میان سازمان انرژی اتمی و وزارت بهداشت، ارائه خدمات درمانی و پزشکی در تولید لیزرهای پزشکی توسعه خواهد یافت. همچنین، بهره برداری از سامانه پایش پرتوهای فرابنفش آغاز شده و با تحویل آن به وزارت بهداشت، گامی موثر در مسیر حوزه کنترل گسترش و شیوع سرطان پوست برداشته خواهد شد. رئیس سازمان انرژی اتمی اذعان کرد: علاوه بر این طراحی و تولید تجهیزات مورد نیاز مانند سانتریفیوژهای توبولار، اولترا سانتریفیوژها و فرمانتورها برای ساخت داروهای مرتبط با زیست فناوری از جمله واکسن و دارو و خودکفا کردن کشور در یک بازده زمانی ۳ ساله مورد تاکید است. وی با بیان اینکه با این اقدامات وابستگی ایران به محصولات مشابه خارجی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت، افزود: همچنین بنا به درخواست انستیتو پاستور، در گام نخست توانستیم دستگاه سانتریفیوژ توبولار مورد نیاز حوزه سلامت را بهینه سازی و سرعت آن را تا ۲۰ هزار دور بر دقیقه افزایش دهیم. همچنین، سیستم پایش همزمان و نیز کنترل مکانیزه سانتریفیوژ توبولار طراحی، ساخته و به مجموعه تجهیزات این نوع سانتریفیوژها افزوده شد. به گفته صالحی بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی مدیران وزارت بهداشت، سالانه ۶۰ میلیارد دوز واکسن دامی و ۱۰ میلیون دز واکسن انسانی مورد نیاز است. به منظور تولید ۳۰ نوع واکسن دامی و ۱۰ نوع واکسن انسانی، گریزی جز استفاده بهینه از سانتریفیوژهای توبولار نیست. وی با اشاره به اینکه یکی از دستاوردهای سازمان که امروز مورد بهره برداری گرفته، سامانه ملی پرتودهی گامای چند منظوره در مرکز بناب است، گفت: پروژه طراحی و ساخت این سامانه با حمایت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و با همت متخصصان سازمان انرژی اتمی و مشارکت مهندسان توانمند کشور، راه اندازی شده است و در حال حاضر زیرساختهای مورد نیاز برای افزایش کمی و کیفی این سامانهها در سراسر کشور فراهم آمده است.
صالحی در ادامه اضافه کرد: از میان مهمترین کاربردهای این سامانه میتوان به ضد عفونی و استریل کردن محصولات بهداشتی و تولیدات یک بار مصرف پزشکی، افزایش انباردانی محصولات باغی و کشاورزی و همچنین دفع آفات و آلودگیهای مواد غذایی و گیاه داروها اشاره کرد. وی بیان کرد: از یک چشم انداز کلی و فراگیر میتوان گفت که حرکت در مسیر تجاری سازی فرآوردههای صنعت هسته ای و رقابت با محصولات مشابه خارجی از جمله در قیمت محصولات ارائه شده و نیز گسترش و تعمیق دامنه و حجم حضور سازمان انرژی اتمی در فعالیتهای مربوط به حوزه سلامت، رویکرد محوری ما طی سالهای آینده خواهد بود. رئیس سازمان انرژی اتمی خاطرنشان کرد: حرکت در مسیر تجاری سازی فرآوردههای صنعت هسته ای و رقابت با محصولات مشابه خارجی در فعالیتهای مربوط به حوزه سلامت، رویکرد محوری ما طی سالهای آینده خواهد بود.
از نظر لغوى بناب را بن آب ، قعرآب و ته آب در لغتنامه هاى جدید مى آورند ولى همانطور که مى دانیم حدود سال ۱۹۲۰ میلادى اسامى خیلى از شهرهاى آذربایجان همانند میاندوآب ، عجب شیر و… توسط رضا خان عوض شدند. طبق یافته هاى محققان ، بناب از ریشه ترکى بین – او- جیک به معنى هزار خانه کوچک بوده که بعدها بناجو نیز خوانده شده است و معنى بن آب بودن آن قدمت ۸۰ ساله دارد و نمى تواند وجه تسمیه اصیل این شهر تاریخى باشد.
“سمیرا منفرد” در صفحه «میراث» شماره دیروز روزنامه ایران این گونه می نویسد: وارد بناب که میشویم، نزدیک نماز ظهر است و تیغ تیز آفتاب در سینه آسمان فرو رفته. صدای مؤذن از جایی بلند شده است. از منارهای آجری که مسافر خسته را به آرامش فرامیخواند. دنبال صدا را میگیریم و از عابری نشانی خانه خدا را میپرسیم. صدایی و رد دستی مهربان، ما را به «مهرآباد» میرساند. به سوی مسجد شهر بناب… «مهرآباد» مسجدی صفوی است و در میدانی به همین نام قرار دارد. از آن سوی خیابان که به کالبدش مینگریم، ما را به یاد همه بناهای دوران ایلخانی و تیموری میاندازد. ساختمانی آجری رنگ که لابهلای تن خاکی آن، تکه کاشیهای آبی و فیروزهای زیر نور آفتاب میدرخشد و جلایی دوچندان به آن میبخشد. آنچه در نخستین نگاه جلب توجه میکند، وجود ۵ در ورودی است که بالاتر از سطح زمین قرار گرفته و بیشتر کاربرد پنجره دارد. مسجد روی سکویی حدود ۵/۱ متر بالاتر از سطح زمین ساخته شده است که شبیه معماری صفههای دوران هخامنشی است. بالای این درهای چوبی و قدیمی هم ۵ پنجره نورگیر با طاق قوسی شکل و جنسی از چوب گرهدار قرار گرفته که با درها همخوانی پیدا کرده است. صدای مؤذن را دوباره میشنویم. سرمان را که بالا میگیریم، مناره لاجوردی مسجد را میبینیم. منارهای استوانهای با ارتفاع ۱۴ متر و دارای ۳۳ پله که برای سالها مؤذنان مخلص و عاشقی چون مؤمن حسن، مؤمن هاشم و مؤمن خیرالله، از آن بالا میرفتند و روزی چند بار، نوبت عاشقی میکردند. دیده شد لبریز بینش روشنایی چرخ را تا به میل گنبدت افتاد چشم آسمان ورودی مسجد با پیرنشینان سنگی در دو طرف دری چوبی و کوتاه قرار دارد. به حرمت خانه خدا با سری خم کرده وارد هشتی کوچکی میشویم تا پای به حیاط مسجد بگذاریم. در همان نگاه نخست، حوض آبیرنگ میان آن با ماهیهای سرخ و باغچههای باطراوت، میل به نشستن و وضو ساختن را در ما برمیانگیزد. آب خنک را که به صورت میزنیم،به یاد میآوریم که اینجا «بناب» است، دارالمؤمنینی که ریشه در آب دارد و در پیوند با مهر، مسجدش چه خوش «مهرآباد» نام گرفته است. شبستانها دور تا دور حیاط قرار دارند. در یکی از آنها طلاب جوان مشغول فراگیری درس هستند و دوچرخههای قدیمی خود را به درختها و زیر سایه خنک آنها تکیه دادهاند. روبهروی آنها شبستان اصلی مسجد قرار دارد که با چند پله سنگی از زمین کنده شده و به بالا میرسد و چه بالارفتنی که گویی ما را از فرش به عرش میکشاند، وقتی پای به آن میگذاریم و نفسمان را پر میکنیم از عطر چوبی که به واسطه حضور ۴۰ستون چوبی خوشنقش و نگار، در شبستان پیچیده است. سقف مسجد که با این ستونهای چوبی نگه داشته شده خود از ۲۵۰تیرک چوبی و ۶ عدد شاه تیر ساخته شده است. در دو جانب شرقی و غربی شبستان نیز دو ایوان سراسری برای استفاده بانوان بنا شده که ۲۰ ستون به جمع ستونهای شبستان افزودهاند. همه این ستونها دارای سرستونهای مقرنسکاری شده با نقش و نگاری متفاوتند. گویی هنرمند نقاش، این تالار را بومی فرض کرده است تا با ذهنی آزاد و روحی رها، رنگهای گرم و شورانگیز لاجوردی، فیروزهای، نیلی، نارنجی و قهوهای را به هم بیامیزد و نقوش اسلیمی گل و گیاه را بر زنجیره پیچکهای چوب نقاشی کند. نقوشی سحرآمیز که لابهلای آنها آیات الهی و اسامی معصومین در قالب کلماتی با خط نستعلیق و ثلث نیز دیده میشود. وقتی نور آفتاب از پنجرههای مشبککاری چوبی و شیشههای رنگی سخاوتمندانه بر محراب کوچک و صمیمی شبستان سرریز میشود، دیگر بیننده مسحور حضور خدا در زیبایی این صحن میشود. «مهرآباد» شبیه یک اثر ناب هنری است که هویت دارد. اثری با خالقی خوشذوق که از روحی خالص برای انتقال هنر خود و فضاسازی معنوی بهره برده است تا اینگونه انسان عالم صغیر را در بازی استعارهای نور، رنگ و ماده، به عالم کبیر کشاند. سبک معماری مسجد، مکتب اصفهان است و تالار چهارگوش و ستوندار آن ما را یاد بنای چهلستون میاندازد. عجیب هم نیست،زیرا براساس لوح مرمری و ارزشمندی که در صحن واقع شده، تاریخ ساخت مسجد به سال ۹۵۱ هجری قمری میرسد، یعنی زمان حکومت شاه طهماسب اول و صفویه خوشذوق و هنردوست، البته نباید فراموش کرد که هزینه ساخت آن نیز از سوی «بیبیجان خانم» دختر منصوربیگ، پرداخت شده است که متاسفانه اطلاع زیادی از این بانوی مسلمان و مؤمنه در دست نیست. بعد از خواندن نماز و ساعتی راز و نیاز، دعوتتان میکنیم تا سری بزنید به دهها کبابی بناب که در گوشه و کنار شهر به چشم میخورد و طعمی خوش برایتان به یادگار خواهد گذاشت.
دکتر مازیار اشرفیان بناب، عضو هیات علمی پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور که دانشآموخته دکتری پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و کارشناسی ارشد باستان شناسی از دانشگاه «منچستر» بوده و در حال حاضر مشغول گذراندن ماههای آخر مقطع دکتری تخصصی رشته ژنتیک پزشکی و جمعیتی در دانشگاه «کمبریج» انگلستان است در گفتوگو با خبرنگار «پژوهشی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) خاطرنشان کرد: موضوع تحقیق و مطالعه من در مقطع دکتری مطالعه ژنتیکی اقوام ایرانی و بررسی ارتباطات تاریخی و ژنتیکی تمام اقوام ساکن در فلات ایران بوده است.
در این مطالعه که با کمک و نظارت گروهی از برجسته ترین محققان ژنتیک تکاملی و جمعیتی انجام شده، نمونهای از افراد داوطلب وابسته به تمام گروههای اجتماعی و قومی ایران مورد مطالعه قرار گرفتهاند که نتایج حاصله بسیار جالب توجه و تعمق میباشد.
به گفته وی، مطالعه DNA میتوکندریال نشان میدهد که ریشهی مشترک مادری تمام اقوام ایرانی ساکن در فلات ایران، به زمانی بسیار عقب تر از آن چه در نظریهی مهاجرت اقوام آریائی مطرح می باشد بر میگردد. بدین ترتیب که اگر تمامی اختلاط ها و شاخص های ژنتیکی مربوط به سایر مناطق جغرافیایی و قومی را از محتوای ژنتیکی نمونههای مدرن ایرانی حذف کرده و به کناری بگذاریم، اخیرترین جد مشترک مادری ما (Most Recent common ancestor- MRCA)، زمانی حدود 10 هزار و 500 تا 11 هزار سال قبل در فلات ایران میزیسته است.
وی افزود: نزدیکی ژنتیکی میان اقوام ساکن در فلات ایران و از سوی دیگر خاص بودن این محتوی ژنتیکی در فلات ایران، به قدری ملموس و غیر قابل انکار است که حتی کار برد واژهی اقوام را در مورد جمعیت ساکن در فلات ایران با شک و تردید روبرو میکند. به این معنی که آنچه باعث تمایز ژنتیکی گروههای انسانی می شود تا بتوان آنها را به صورت اقوام تمایز یافته در زمان و مکانی خاص تصور کرد. ابدا در محتوای ژنتیکی ایرانیان اعم از فارس ]شیرازی، اصفهانی، خراسانی[ و آذری و لر و بلوچ و ترکمن و .... دیده نمیشود.
دکتر اشرفیان بناب خاطرنشان کرد: براساس یافته های محققان انسان شناسی، فلات ایران اولین و مهمترین گذرگاه انسان مدرن در مسیر مهاجرت به سرزمینهای ناشناخته و جهت دستیابی به منابع جدید بوده است. بدین ترتیب تصور عمومی در مجامع علمی بر این است که اولین حضور و استقرار انسان مدرن در فلات ایران چیزی در حدود 60 تا 70 هزار سال قبل بوده است که شواهد و یافته های سطحی از محوطه های پیش از تاریخ نیز بر همین امر دلالت میکنند. بدین ترتیب، انسان مدرن در سرتاسر فلات ایران استقرار و اسکان داشته و پس از طی چند ده هزار سال با پیدایش کشاورزی در حدود 10، 11 هزار سال قبل در منطقه هلال بارور که بخشهایی از غرب فلات ایران را نیز شامل می شود و سپس اهلی کردن حیواناتی مانند برخی احشام نقش عمدهای در پیدایش اولین فرهنگ های یکجانشینی و تمدن های اولیه جهانی ایفا کرده است.
وی تصریح کرد: بر اساس منابع تاریخی و باستان شناسی و زبان شناسی موجود، تصور کلی بر این است که در حدود چهار هزار سال قبل اقوامی مهاجم یا مهاجر که به آنها نام آریایی داده شده است از آسیای مرکزی به سمت جنوب مهاجرت کرده و وارد فلات ایران شده اند و پس از استقرار سه گروه مهم آنها در فلات ایران (فارس ها در مرکز و جنوب، پارتها در شمال شرق و مادها در غرب و شمال غرب)، بخشی از این اقوام به سمت شبه قاره هند و بخش دیگر به سمت اروپا مهاجرت کرده و اقوام مدرن هندو ـ اروپائی را پدید آوردهاند.
وی با اشاره به این که تاریخ مدون دقیق و قابل اعتمادی در خصوص این وقایع جمعیتی در دست نیست، گفت:
دانشمندان در دهههای اخیر برای مطالعه علمی سرگذشت انسان به مطالعات زبان شناسی و ژنتیکی روی آوردهاند. با توجه به این که زبان به سرعت و طی گذشت حتی چند نسل میتواند به شدت دچار تغییر محتوایی و شکلی شود، امروزه مستندترین و قابل اعتماد ترین یافتههای انسان شناسی، در کنار یافته ها و شواهد فسیلی، یافته های ژنتیکی میباشند.
در مطالعات ژنتیکی جمعیتی مطالعه DNA میتوکندریال که فقط از مادر به فرزندان منتقل میشود، می تواند تاریخ و گذشته نسلهای مادری را نمایان کند و همچنین مطالعهی بخش فاقد نوترکیبی کروموزوم Y که از پدر به فرزندان مذکر منتقل میشود میتواند تصویر روشنی از گذشته و تاریخ پدری اقوام در طی نسل های متمادی در اختیار دانشمندان قرار دهند.
دکتر اشرفیان بناب، در ادامه خاطرنشان کرد:
یکی از یافته های جالب توجه در مطالعه اخیر این است که گروههای غیر فارسی زبان به ویژه جمعیت آذری زبان ساکن در فلات ایران ریشه ژنتیکی مشترکی با اقوام ترک زبان ساکن در کشور ترکیه و اروپای شرقی ندارند و برعکس، شاخص تمایز ژنتیکی آنها با سایر گروههای ساکن در فلات ایران به ویژه فارسی زبانان نزدیک به صفر است که نشانگر ریشه ژنتیکی مشترک آنها در اعماق تاریخ این مرز و بوم است...حتی هزاران سال پیش از آن که نامی، از ایران یا اقوام آریائی در میان بوده باشد.
وی در گفتوگو با ایسنا تصریح کرد: این در حالی است که در بیشتر منابع جمعیتی و زبان شناسی ایرانیان را به دو گروه تقسیم میکنند. یکی آنها که به زبان فارسی یا سایر زبآنهای وابسته به گروه هندو-اروپایی مکالمه میکنند، و تصور بر این است که از اعقاب اقوام آریائی هستند و دیگر، آنها که با زبآنهایی غیراز گروه هندو ـ اروپائی مکالمه میکنند مانند گروه Altaic که زبآنهایی مانند ترکی و آذری و ترکمن یا افشار را در بر میگیرد و تصور میرود این گروهها فاقد ریشه مشترک هند و اروپایی هستند؛ اما یافته های ژنتیکی این بررسی همه دلالت بر این دارند که ساکنان فلات ایران در گذر تاریخ هر چند بسیار مورد هجوم و آسیب سایر اقوام قرار گرفته اند و گاه زبان و تکلم آنها کمابیش تحت تاثیر قرار گرفته است نه تنها هویت فرهنگی و تاریخی خود را حفظ کردهاند بلکه محتوای ژنتیکی خود را که نشان از ریشه مشترک چندین هزار ساله آنان دارد را نیز مصون داشته اند.
اشرفیان بناب همچنین گفت: نتایج این مطالعه نشان داده است که برخی از جمعیت های ایرانی خصوصا هموطنان زرتشتی خصوصیات جمعیتی بسیار خاص و منحصر بفردی را نشان میدهند.
وی همچنین تصریح کرد که نتایج این مطالعه در قالب چندین مقاله علمی تدوین و منتشر خواهد شد که در حال حاضر اولین آنها جهت نشر به یکی از مجلات علمی معتبر ژنتیک ارسال شده است.
دکتراشرفیان بناب هنگام نمونه برداری ازاسکلت یکی ازساکنان دوران های کهن درفلات ایران
دکتراشرفیان بناب دردانشگاه کمبریج ، هنگام مطالعه ژنتیکی روی یک بیمار
بناب شهری است در آذربایجان شرقی. درست است بناب از نظر وسعت یکی مانده به آخر در استان است ولی تمدن بزرگی را در حود جای داده است زمانی که در میاندوآب چند خانوار زندگی می کردند جمعیت بناب به1000نفر هم می رسید.داشتن مردم خوب ودلیر ومسولان کارگشته باعث پیشرفت این شهرستان شد . این شهرستان هم دانشگاه دولتی دارد وهم فرودگاهی بنام سهند را در خود جای داده استوهم پیست اتومبیل رانی موتور سواری واسب دوانی دارد